تحلیل مفهوم “Drosscape، منظر ضایعاتی” و تأثیر آن بر طراحی شهری
مفهوم “منظر ضایعاتی” که توسط آلن برگِر، استاد طراحی شهری در مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT)، معرفی شده است، بهعنوان یک اصطلاح برای اشاره به “مناظر پرتشده” یا “زبالهگاههای شهری” به کار میرود. این مناظر، که شامل فضاهایی مانند کارخانههای متروک، پارکینگهای عظیم، یا مراکز خرید رهاشده هستند، محصول رشد سریع شهری و صنعتی بهشمار میروند. این فضاها که بهطور عمده در حاشیههای شهرها و در مکانهایی که دیگر از کاربریهای قبلی خود خارج شدهاند، یافت میشوند، بهعنوان نمادهایی از توسعه ناپایدار و نابسامان شناخته میشوند.
گسترش سریع شهرها در دهههای اخیر و رشد بیرویه صنایع و فعالیتهای اقتصادی در بسیاری از کشورها، منجر به ظهور فضاهایی شده است که پس از مدتی دیگر هیچگونه کاربری مؤثر و مفیدی ندارند. بسیاری از این فضاها بهویژه در حومه شهرها و در حاشیههای مناطق شهری، به مکانهایی متروک و بیاستفاده تبدیل شدهاند. این فضاها دیگر بهعنوان منابع مفید برای شهر یا جامعه استفاده نمیشوند و اغلب تبدیل به مناطقی با تأثیرات منفی زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی شدهاند. از این رو، تحلیل و بازنگری در مورد چگونگی استفاده مجدد از این فضاها و تبدیل آنها به مناطقی مفید برای شهروندان، ضروری بهنظر میرسد. در این مقاله، به بررسی مفهوم “منظر ضایعاتی”، فلسفههای پشت آن، و همچنین راهکارهای آلن برگِر برای بازسازی و استفاده مجدد از این مناطق خواهیم پرداخت.
تعریف و فلسفه منظر ضایعاتی
“منظر ضایعاتی” بهطور خاص به مناطقی اطلاق میشود که به دلیل استفاده نادرست یا غیرکاربردی از زمینها، تبدیل به زبالهگاههای شهری شدهاند. این فضاها بهطور عمده محصول رشد سریع شهری و صنعتی هستند که در نتیجه آنها منابع طبیعی و انسانی بهطور بیرویه مصرف شده است. آلن برگِر در تحلیلهای خود، بهویژه به تأثیرات منفی این توسعه سریع و نابسامان اشاره میکند که موجب تخریب محیطزیست و منجر به ایجاد فضاهای بیاستفاده و زبالهگاههای شهری شدهاند.
به طور کلی، “منظر ضایعاتی” به معنای از دست دادن کاربریهای اولیه این مناطق و تبدیل آنها به فضاهایی است که هیچگونه ارزش یا استفاده مفیدی برای جامعه ندارند. این فضاها ممکن است روزگاری از اهمیت زیادی برخوردار بوده و بهعنوان مراکز صنعتی یا تجاری پر رونق به شمار میرفتهاند، اما به دلیل تغییرات اقتصادی یا نیازهای جدید، اکنون به مناطقی بیاستفاده و حتی خطرناک تبدیل شدهاند. در برخی موارد، این فضاها میتوانند بهعنوان منبعی برای هدررفت منابع طبیعی و انرژی بهشمار روند.
از منظر فلسفی، مفهوم “منظر ضایعاتی” نقدی است به شیوههای توسعه شهری و صنعتی که بدون توجه به آینده محیطزیست و نیازهای انسانی صورت گرفته است. این فضاها، بهعنوان نمونههایی از ناپایداری و سوء مدیریت در توسعه شهری، بهطور خاص نشاندهنده چالشهای شهرهای مدرن در برخورد با تغییرات سریع اقتصادی و اجتماعی هستند.
تاریخچه و تحلیلهای آلن برگِر
مفهوم “منظر ضایعاتی” بهطور رسمی توسط آلن برگِر در کتاب معروف خود با عنوان “Drosscape: Wasting Land in Urban America” معرفی شد. این کتاب در سال 2006 منتشر شد و بهعنوان یکی از منابع برجسته در زمینه تحلیل مناظر شهری و ناپایداری محیطزیستی شناخته میشود. آلن برگِر در این کتاب بهویژه به بررسی مناظر شهری که بهطور غیرقابل استفاده و متروکه تبدیل شدهاند، پرداخته است. او در این اثر با استفاده از تحلیلهای تصویری و دادهای به بررسی ۱۰ شهر مختلف در ایالات متحده پرداخته و نمونههایی از این مناظر بیاستفاده را بهطور دقیق و مبسوط تحلیل کرده است.
در دهههای گذشته، بسیاری از شهرهای ایالات متحده شاهد رشد سریع و بیرویهای در زمینههای مختلف صنعتی و اقتصادی بودند. این توسعه سریع، بهویژه در بخشهای حومهای و صنعتی، منجر به ایجاد مناطقی شد که بهطور عمده برای کاربریهای خاص مانند صنایع سنگین، حملونقل، و تجاری طراحی شده بودند. با این حال، پس از گذشت زمان و تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی، بسیاری از این مناطق دیگر بهکار نیفتادند و بهتدریج به مکانهایی تبدیل شدند که هیچگونه استفاده مؤثری نداشتند. این مناطق، که در ابتدا نقش مهمی در اقتصاد شهری ایفا میکردند، اکنون به مکانهای پرتشده و بدون کاربری تبدیل شدهاند.
آلن برگِر در تحلیلهای خود از این روند توسعه و تغییرات اقتصادی، به روندهایی اشاره دارد که در نهایت باعث ایجاد “منظر ضایعاتی” شدهاند. در واقع، برگِر با استفاده از تاریخچه تحولات اقتصادی، اجتماعی و شهری در ایالات متحده، بهویژه در شهرهای بزرگ و صنعتی، نشان میدهد که چگونه رشد سریع و بیرویه شهری و صنعتی، بدون توجه به پیامدهای آن برای محیطزیست و ساختارهای اجتماعی، منجر به بهوجود آمدن این مناظر زبالهگاهی شده است.
بهعنوان مثال، در دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، بسیاری از مناطق صنعتی در ایالات متحده، بهویژه در شرق و میانه کشور، شاهد رونق اقتصادی بودند. بسیاری از کارخانهها، بنادر و تأسیسات صنعتی در این دوره ساخته شدند و بهطور مستقیم به رشد اقتصادی و اشتغال در این مناطق کمک کردند. اما با گذشت زمان و با تغییر در نیازهای صنعتی و تغییرات در سیاستهای اقتصادی، بسیاری از این صنایع بهتدریج تعطیل شدند و این فضاها بهدلیل عدم استفاده و توجه، به زمینهای بیاستفاده و متروکه تبدیل شدند. این تغییرات به هدررفت منابع طبیعی منجر شد و باعث کاهش کیفیت زندگی در بسیاری از این مناطق نیز گردید.
بهعلاوه، برگِر بهویژه به فضاهای بزرگ و وسیعی اشاره دارد که در گذشته بهعنوان پارکینگهای عظیم، مراکز خرید بزرگ، و یا تأسیسات صنعتی طراحی شده بودند. این فضاها، که در ابتدا بهعنوان نقاط استراتژیک و مهم شهری در نظر گرفته میشدند، اکنون به مناطقی تبدیل شدهاند که هیچگونه کاربری مؤثری ندارند و بهجای آنکه بهعنوان فضاهای عمومی مفید یا فضاهایی با کاربریهای جدید استفاده شوند، به مکانی برای هدررفت منابع تبدیل شدهاند.
نمونههای اولیه “منظر ضایعاتی”
در سالهای ابتدایی معرفی مفهوم “منظر ضایعاتی”، برگِر به چندین نمونه از فضاهای شهری اشاره کرده است که تبدیل به این نوع مناظر زبالهگاهی شدهاند. این نمونهها بیشتر در شهرهای بزرگ ایالات متحده و در مناطقی از جهان یافت میشوند که در گذشته بهعنوان قطبهای صنعتی و تجاری شناخته میشدند. برخی از این نمونهها عبارتند از:
-
California Speedway: این منطقه، که پیشتر بهعنوان یک پیست مسابقات اتومبیلرانی استفاده میشد، اکنون بهعنوان یک پارکینگ عظیم و فضایی نیمهمفید برای استفادههای مختلف قرار دارد. باوجود اینکه این فضا از لحاظ مساحت بسیار بزرگ است، بهدلیل عدم استفاده مناسب و تغییرات در نیازهای شهری، تبدیل به یک منطقه بیاستفاده شده است. این نمونه نشاندهنده این است که چگونه فضای بزرگی میتواند بهسادگی به یک ضایعه شهری تبدیل شود اگر به آن توجه کافی نشود.
-
U.S. Steel Plant: یکی از بزرگترین کارخانههای فولادسازی در ایالات متحده که روزگاری نقش حیاتی در تأمین فولاد برای صنایع مختلف داشت، اکنون به یک نمونه شاخص از “منظر ضایعاتی” تبدیل شده است. با تعطیلی این کارخانه و کاهش نیاز به تولید فولاد در این منطقه، این فضا به یک محل متروکه و بدون استفاده تبدیل شد. برگِر در کتاب خود اشاره میکند که این کارخانه که روزگاری بهعنوان نمادی از پیشرفت صنعتی شناخته میشد، اکنون تبدیل به یک فضا با مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی بسیار جدی شده است. این نمونه نشاندهنده این است که چگونه نادیده گرفتن نیاز به بازسازی و استفاده مجدد از فضاها، میتواند منجر به هدررفت منابع و بحرانهای زیستمحیطی شود.
تأثیرات اجتماعی و اقتصادی منظر ضایعاتی
برگِر در تحلیلهای خود به تأثیرات عمیق اقتصادی و اجتماعی “منظر ضایعاتی” نیز پرداخته است. او نشان میدهد که بسیاری از این فضاها موجب هدررفت منابع طبیعی و محیطزیستی شدهاند و باعث کاهش کیفیت زندگی در جوامع محلی گردیدهاند. تعطیلی کارخانهها و صنایع در این مناطق، به کاهش اشتغال و افزایش فقر در این جوامع منجر شده است. علاوه بر این، وجود فضاهای متروکه و بدون استفاده باعث افزایش نرخ جرم و جنایت در این مناطق شده و عملاً به ایجاد فضاهایی خطرناک و نامطلوب برای زندگی انسانها تبدیل شدهاند.
تحلیلهای دادهای و تصویری
آلن برگِر در کتاب خود، با استفاده از تحلیلهای دادهای و تصویری به بررسی عمیقتری از وضعیت “منظر ضایعاتی” در شهرهای مختلف پرداخته است. او از روشهای مختلف تحلیلی برای نشان دادن تغییرات فضاهای شهری و تأثیرات اقتصادی و اجتماعی این فضاها استفاده کرده است. این تحلیلها بهویژه در تحلیلهای بصری کمک میکنند تا روند تبدیل فضاهای کاربری به زمینهای متروکه و بیاستفاده بهطور مؤثرتر و ملموستری برای خواننده قابل درک باشد.
این تحلیلهای دادهای، علاوه بر آنکه کمک میکنند تا ابعاد مختلف “منظر ضایعاتی” مورد بررسی قرار گیرد، همچنین نشان میدهند که چگونه میتوان از دادهها برای شبیهسازی تغییرات شهری و ارائه پیشنهاداتی برای بهبود این فضاها استفاده کرد.
ویژگیهای منظر ضایعاتی
“منظر ضایعاتی” بهعنوان یک مفهوم جدید در طراحی شهری و تحلیل مناظر شهری، ویژگیهای خاص و بارزی دارد که آن را از سایر انواع فضاهای شهری متمایز میکند. این ویژگیها نهتنها مربوط به جنبههای فیزیکی و کالبدی این فضاها هستند، بلکه به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی نیز مرتبط میشوند. در این بخش، به بررسی مهمترین ویژگیهای “منظر ضایعاتی” خواهیم پرداخت که بهطور خاص این مناظر را از دیگر فضاهای شهری جدا میکند.
1. کالبد و ساختار معماری متروکه
یکی از ویژگیهای اصلی “منظر ضایعاتی”، ساختار معماری آنهاست. این فضاها معمولاً بهعنوان بناهای صنعتی یا تجاری با طراحیهای خاص در گذشته ساخته شدهاند، اما پس از گذشت زمان و تعطیلی صنایع یا تغییر کاربریها، این ساختمانها به حالت متروکه درآمدهاند. ساختار معماری این مناطق اغلب از جنس بتن، فولاد و مصالح سنگین است که در زمان خود از نظر کاربری و طراحی بسیار مؤثر بودند، اما اکنون به دلیل نداشتن کاربری و استفاده بهدرستی از آنها، دچار فرسودگی و نابودی شدهاند.
در بسیاری از موارد، این ساختمانها دارای نماهای ساده و بیزرقوبرق هستند که بیشتر بهعنوان سازههای صنعتی در نظر گرفته میشوند. این ویژگیها باعث میشود که این فضاها از نظر زیباییشناسی جذابیتی برای استفاده مجدد نداشته باشند، مگر اینکه طراحیهای خاصی برای بازسازی و تغییر کاربری آنها صورت گیرد.
2. کاربریهای متروک و از بین رفته
یکی دیگر از ویژگیهای بارز “منظر ضایعاتی” این است که این فضاها دیگر هیچگونه کاربری مفید و کاربردی ندارند. بهطور معمول، این مناطق در گذشته بهعنوان مراکز صنعتی، تجاری یا تفریحی فعالیت داشتند، اما با تعطیلی کارخانهها، کاهش تقاضا برای مراکز خرید یا تغییرات اجتماعی و اقتصادی، این کاربریها از بین رفتهاند. بهعنوان مثال، کارخانههای تولیدی که روزگاری از مهمترین مراکز اشتغال بودند، اکنون به زمینهای بایر تبدیل شدهاند که هیچگونه فعالیتی در آنها صورت نمیگیرد. این نوع از کاربریهای از بین رفته، یکی از ویژگیهای برجسته “منظر ضایعاتی” است.
این فضاها، بهدلیل نداشتن هیچگونه کاربری جدید، ممکن است برای مدتها در وضعیت نامناسبی باقی بمانند و بهتدریج دچار فرسودگی و تخریب شوند.
3. محیطهای بیروح و ناخوشایند
فضاهای “منظر ضایعاتی” اغلب بهعنوان محیطهایی بیروح و ناخوشایند شناخته میشوند. این مناطق، که در گذشته ممکن است پویا و پر جنبوجوش بوده باشند، اکنون تبدیل به مکانهایی خالی از زندگی و انرژی شدهاند. عدم فعالیتهای انسانی، نداشتن فضای سبز و عدم توجه به طراحی شهری، این مناظر را به مناطقی بیروح و نامطلوب تبدیل کرده است. این ویژگی، بهویژه در مناطقی که “منظر ضایعاتی” بهعنوان یک منطقه حاشیهای یا صنعتی قرار دارد، بهشدت مشهود است.
علاوه بر این، در بسیاری از این فضاها، ایمنی و سلامت عمومی به خطر افتاده است. بهعنوان مثال، بسیاری از این مناطق ممکن است با مشکلاتی نظیر آلودگی هوا، آلودگی خاک، و خطرات بهداشتی مواجه شوند. این ویژگیها باعث میشوند که “منظر ضایعاتی” از نظر بصری ناخوشایند باشد و از جنبههای زیستمحیطی و اجتماعی نیز تهدیدی جدی به شمار رود.
4. عدم ارتباط با بافت شهری
یکی دیگر از ویژگیهای “منظر ضایعاتی”، جدا بودن این فضاها از بافت اصلی شهری است. این فضاها معمولاً در حاشیههای شهرها یا مناطق صنعتی قرار دارند و بهطور کامل از شبکههای حملونقل و خدمات عمومی جدا هستند. این ویژگی باعث میشود که دسترسی به این فضاها برای مردم سخت باشد و آنها بهطور جدی از تعاملات اجتماعی و اقتصادی در بافت شهری اصلی جدا شوند. همچنین، این مناطق معمولاً فاقد امکانات رفاهی و زیرساختهای شهری هستند که باعث میشود زندگی در آنها غیرممکن یا دشوار باشد.
این ویژگی بهویژه زمانی مشهود میشود که این فضاها بهعنوان مناطق متروکه به حال خود رها شدهاند و نیاز به بازسازی و تجدید حیات دارند. بدون ارتباط با بافت شهری، تبدیل این فضاها به مکانهای مفید برای زندگی یا کار بسیار دشوار میشود.
5. فرصتهای بازسازی و استفاده مجدد
از آنجا که بسیاری از این فضاها در مناطق استراتژیک قرار دارند، تبدیل “منظر ضایعاتی” به فضاهای مفید و فعال یکی از ویژگیهای مهم این مناظر است. بازسازی این فضاها میتواند به کاهش آثار منفی زیستمحیطی و اجتماعی آنها کمک کند. بهعنوان مثال، زمینهای صنعتی متروکه میتوانند به مراکز هنری، مراکز فرهنگی یا فضاهای سبز تبدیل شوند که بهبود کیفیت زندگی در این مناطق را ممکن میسازد. به این ترتیب، “منظر ضایعاتی” نه تنها تهدیدی برای محیطزیست است، بلکه فرصتی برای بازسازی شهری و تبدیل این فضاها به منابع جدید است.
این ویژگی بهویژه در جوامعی که به بازسازی و توسعه پایدار توجه دارند، حائز اهمیت است. از آنجا که این فضاها میتوانند به منابع جدیدی برای اشتغال، زندگی و فعالیتهای اجتماعی تبدیل شوند، میتوان از آنها بهعنوان ابزارهایی برای بهبود کیفیت شهری استفاده کرد.
دستهبندیها و کاربردهای منظر ضایعاتی
آلن برگِر در تحلیلهای خود به دستهبندیهای مختلفی برای “منظر ضایعاتی” اشاره کرده است که میتوانند در شناسایی و بررسی این فضاها مفید باشند. این دستهبندیها بهطور خاص به تحلیل ویژگیهای مختلف این فضاها کمک میکنند و بر اساس آنها میتوان به راهکارهای بهتری برای بازسازی و استفاده مجدد از این زمینها دست یافت.
از جمله دستهبندیهای رایج برای منظر ضایعاتی میتوان به “مناطق صنعتی متروک”، “پارکینگهای عظیم”، “مراکز خرید رهاشده” و “فضاهای زیربنایی متروکه” اشاره کرد. این دستهها بهطور عمده به مناطقی اطلاق میشود که پس از کاهش یا از دست دادن کاربری اولیه خود، به فضاهای بیاستفاده و بدون هویت تبدیل شدهاند.
این دستهبندیها به ما کمک میکنند تا این فضاها را بهطور دقیقتری شناسایی کنیم و متناسب با ویژگیهای هر دسته، راهکارهایی برای بازسازی آنها پیدا کنیم. به عنوان مثال، پارکینگهای عظیم که در گذشته بهعنوان فضاهایی برای پارک خودروها در مناطق تجاری یا صنعتی استفاده میشدند، اکنون بهدلیل افزایش استفاده از حملونقل عمومی و تغییرات در رفتارهای مصرفی، به مناطقی بدون کاربری تبدیل شدهاند. در این مواقع، بازسازی این مناطق و تغییر کاربری آنها به فضاهایی سبز یا مراکز تجاری جدید میتواند به بهبود شرایط شهری کمک کند.
چالشها و فرصتهای بازسازی منظر ضایعاتی
بازسازی “منظر ضایعاتی” یک چالش طراحی شهری و فرصتی است برای ایجاد تغییرات مثبت در محیطزیست و بهبود کیفیت زندگی شهری. این فضاها که عمدتاً بهدلیل توسعه ناپایدار و بیبرنامه بهوجود آمدهاند، میتوانند بهعنوان مکانهایی برای توسعه پایدار و استفاده مجدد از زمینهای شهری تبدیل شوند. آلن برگِر در آثار خود بر این نکته تأکید دارد که برای تبدیل این فضاها به فضاهایی مفید، نیاز به رویکردهایی نوین و پایدار در طراحی شهری است.
یکی از رویکردهای پیشنهادی برگِر، استفاده از فضاهای سبز در بازسازی این مناطق است. با تبدیل این فضاها به پارکها، فضاهای عمومی و محیطهای سبز، میتوان از هدررفت منابع طبیعی جلوگیری کرده و به بهبود کیفیت هوای شهری و سلامت جامعه کمک کرد. همچنین، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای نوین در بازسازی این مناطق میتواند به کاهش تأثیرات منفی زیستمحیطی و اقتصادی کمک کند.
مفهوم “Drosscape” بهطور واضح به نقد شیوههای ناپایدار توسعه شهری و صنعتی اشاره دارد. این مناظر که بهدلیل سوءمدیریت و رشد بیرویه شهری به فضاهای بیاستفاده تبدیل شدهاند، میتوانند بهعنوان فرصتی برای بازسازی و ایجاد فضاهای جدید و مفید برای جامعه بهکار روند. با توجه به بحرانهای زیستمحیطی و اجتماعی که این فضاها بهوجود آوردهاند، استفاده مجدد از آنها میتواند بهعنوان یک راهحل پایدار برای توسعه شهری در آینده باشد.
آلن برگِر با معرفی این مفهوم، به ما یادآوری میکند که توسعه شهری باید با توجه به اصول پایداری، حفظ منابع طبیعی و توجه به نیازهای اجتماعی انجام شود. بهکارگیری این مفهوم در طراحی و برنامهریزی شهری میتواند بهعنوان یک راهحل مؤثر برای کاهش تأثیرات منفی توسعه بیرویه و رشد شهری غیرپایدار باشد.