فضاهای عمومی در شهرها به محیطهایی اطلاق میشود که در دسترس عموم قرار دارند و استفاده از آنها برای افراد از هر طبقه اجتماعی یا فرهنگی امکانپذیر است. این فضاها شامل پارکها، میدانها، خیابانها، پیادهروها، پلها، میدانهای شهری و حتی فضاهای باز و نواحی سبز درون شهر هستند. فضاهای عمومی بهعنوان جزئی اساسی از شهرسازی، به دلیل کاربریهای مختلفشان و بهویژه بهخاطر نقشی که در شکلدهی به زندگی اجتماعی و فرهنگی شهر ایفا میکنند، اهمیت دارند.
فضاهای عمومی موفق
از نظر نظریههای معماری و شهرسازی، یک فضای عمومی موفق باید به گونهای طراحی شود که افراد مختلف، با هر زمینه و شرایطی، احساس تعلق و راحتی کنند. طراحی این فضاها بهگونهای است که قادر به ایجاد تعاملات اجتماعی، ترویج فرهنگ و هنر، ارتقای کیفیت زندگی شهری و تقویت پیوندهای اجتماعی است. به این ترتیب، یک فضای عمومی موفق باید برای تمامی افراد باز باشد، عملکردهای متنوعی را ارائه دهد و تجربهای جذاب و مثبت ایجاد کند.
تحقیقات متعدد نشان میدهند که فضاهای عمومی شهری موفق، علاوه بر قابلیتهای عملکردی، ویژگیهایی مانند دسترسی آسان، ایمنی، جذابیت بصری و تنوع در کاربریها را نیز دارا هستند. این ویژگیها سبب میشود که فضاهای عمومی به نقاط تجمع افراد تبدیل شوند و تبدیل به هستههای اجتماعی فعال و پویا در درون شهر گردند. بهعلاوه، فضاهای عمومی میتوانند تأثیرات مثبتی بر کیفیت روانی و اجتماعی زندگی شهروندان داشته باشند. این فضاها، ضمن کاهش انزوای اجتماعی، فرصتی برای افراد فراهم میآورند تا بهطور غیررسمی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و تبادل نظر کنند. فضاهای عمومی بهعنوان اجزای فیزیکی شهری و مؤلفههای کلیدی در شکلگیری هویت جمعی و تقویت انسجام اجتماعی عمل میکنند و از اینرو، توجه به طراحی و نگهداری صحیح آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
ویلیام وایت
ویلیام هولس وایت (William H. Whyte) یکی از شناختهشدهترین پژوهشگران و نظریهپردازان در زمینه طراحی شهری و فضاهای عمومی بود. او در تاریخ ۱۹۱۷ در ایالات متحده متولد شد و به عنوان یک معمار و برنامهریز شهری فعالیت میکرد. وایت بیشتر به خاطر تحقیقاتی که در زمینه فضای عمومی و تعاملات اجتماعی در محیطهای شهری انجام داد، شهرت دارد. او تحصیلات خود را در رشته معماری و شهرسازی در دانشگاه هاروارد به پایان رساند و در ابتدا به عنوان یک معمار به کار مشغول شد. با این حال، بهسرعت به پژوهشگری در حوزه شهرسازی و طراحی فضاهای عمومی متمایل شد.
وی در بسیاری از پروژههای تحقیقاتی و مشاورهای برای سازمانهای دولتی و خصوصی مشارکت داشت و بیشتر تمرکزش بر تحلیل رفتار انسانها در فضاهای عمومی و اجتماعی بود. تحقیقات او بهویژه در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی تأثیر بسیاری بر روشهای طراحی شهری و نحوهی برنامهریزی فضاهای عمومی داشت.
ماجرای تحقیق وایت در حوزه فضاهای عمومی شهری
ویلیام وایت تحقیقات خود را در زمینه فضاهای عمومی شهری بهطور جدی در دهه ۱۹۶۰ آغاز کرد. این تحقیقات بهویژه پس از مشاهده اینکه بسیاری از فضاهای عمومی در شهرها بهرغم طراحیهای مدرن و جذاب، توسط مردم بهطور مؤثر استفاده نمیشوند، شروع شد. وایت تصمیم گرفت تا با استفاده از مشاهدات میدانی، فیلمبرداری و تحلیل دقیق رفتارهای مردم در فضاهای عمومی، علت این موضوع را بررسی کند.
چطور شروع کرد؟
در ابتدا، وایت متوجه شد که بسیاری از فضاهای عمومی طراحیشده، با وجود ظاهر جذاب و امکانات مختلف، بهطور مؤثر توسط مردم استفاده نمیشوند. برای فهمیدن این موضوع، او به سراغ تحقیقاتی میدانی رفت و با استفاده از دوربینها، زمانسنجیها و مشاهدات دقیق، رفتار مردم در فضاهای مختلف شهری را مورد بررسی قرار داد. او تحلیل کرد که مردم چگونه از فضاهای عمومی استفاده میکنند، چه عواملی آنها را به ماندن در این فضاها ترغیب میکند و چه عواملی موجب میشود که از آنها دوری کنند.
دستاوردهای کلی تحقیق:
وایت با تحلیلهای خود به چند دستاورد مهم رسید:
-
اهمیت تعامل اجتماعی: او دریافت که فضاهای عمومی باید بهگونهای طراحی شوند که تعاملات اجتماعی مردم را تسهیل کنند. فضاهایی که امکان گفتگو، استراحت و تعامل را فراهم میکنند، بهطور طبیعی بیشتر جذب میشوند.
-
دسترسی و راحتی: وایت به این نتیجه رسید که فضاهای عمومی باید برای همه اقشار جامعه قابل دسترس و راحت باشند، نه فقط از نظر جغرافیایی، بلکه از نظر روانی نیز باید بهگونهای طراحی شوند که مردم احساس راحتی کنند.
-
تأثیر امنیت بر استفاده از فضا: او متوجه شد که فضاهای شهری که احساس امنیت در آنها وجود داشته باشد، بیشتر مورد استفاده مردم قرار میگیرند.
به کجا رسید؟
نتایج تحقیق وایت به درک بهتر از چگونگی استفاده مردم از فضاهای عمومی منجر شد و تأثیر زیادی بر طراحی شهری گذاشت. تحقیقات او به طراحان و برنامهریزان شهری کمک کرد تا فضاهایی طراحی کنند که بهطور مؤثر مردم را به خود جذب کند و برای آنها مکانهایی را فراهم کند که هم از نظر فیزیکی و هم اجتماعی مفید باشد. یکی از دستاوردهای مهم وایت، فیلم مستند “The Social Life of Small Urban Spaces” بود که بهطور گسترده در آموزشهای شهری و طراحی فضاهای عمومی مورد استفاده قرار گرفت.
۷ اصول کلیدی در طراحی فضاهای عمومی موفق مطرح شده توسط ویلیام وایت
-
موقعیت و دسترسی
فضاهای عمومی باید در مکانهایی باشند که دسترسی راحتی به آنها وجود داشته باشد، یعنی مردم بهراحتی و بدون مشکلات ترافیکی به آنها دسترسی داشته باشند.
موقعیت فضاهای عمومی باید بهگونهای انتخاب شود که با شبکه حملونقل شهری همراستا باشد. نزدیکی به ایستگاههای مترو، اتوبوس، مسیرهای دوچرخهسواری و پیادهروهای امن و روشن باعث افزایش دسترسی میشود. همچنین جانمایی این فضاها در نقاطی با تراکم بالای جمعیت یا در گرههای شهری مثل تقاطع مسیرهای پر رفتوآمد، به افزایش استفادهپذیری کمک میکند. فضاهایی که در دل محلهها یا در مسیر روزانه افراد باشند، بیشترین پتانسیل برای تبدیل شدن به مکانهای پویا را دارند.
-
نشستن و استراحت
وجود نیمکتها و فضای مناسب برای نشستن در فضاهای عمومی اهمیت زیادی دارد. افراد بهویژه در فضاهای شهری نیاز دارند که بتوانند جایی برای استراحت پیدا کنند.
نشیمنهای متنوع و متناسب با کاربری فضا باید در طراحی لحاظ شود. استفاده از نیمکتهای منفرد، گروهی، با یا بدون تکیهگاه، در سایه یا آفتاب، میتواند نیازهای مختلف کاربران را پاسخ دهد. همچنین، قرارگیری نیمکتها باید بهگونهای باشد که امکان تعامل و گفتوگو یا خلوتگزینی فراهم باشد. در طراحی فضاهای عمومی موفق، نیمکتها صرفاً برای نشستن نیستند، بلکه بخشی از تجربه حضور در فضا محسوب میشوند.
-
مراقبت و نظارت اجتماعی
در فضاهای عمومی باید امکان نظارت اجتماعی وجود داشته باشد تا مردم احساس امنیت کنند. این نظارت میتواند از طریق حضور افراد مختلف یا قرار گرفتن فضاها در معرض دید عموم باشد.
مفهوم “نظارت طبیعی” یکی از اصول مطرحشده توسط جین جیکوبز در نظریههای شهری است. حضور چشمهای طبیعی، یعنی کاربران عادی که در فضا حضور دارند یا اطراف آن زندگی و فعالیت میکنند، مهمترین عامل افزایش امنیت محسوب میشود. طراحی بدون نقاط کور، نورپردازی مناسب در شب، و وجود فعالیتهای جانبی (مثل کافه یا مغازه) که فضا را زنده نگه میدارند، مؤلفههای اصلی ارتقاء حس امنیت هستند. همچنین مشارکت ساکنان در نگهداری و مراقبت از فضا، به شکلگیری حس مالکیت و تعلق کمک میکند.
-
حمایت از استفادههای چندگانه
فضاهای عمومی باید منعطف باشند و امکان استفادههای مختلف را برای افراد مختلف فراهم کنند. این فضاها نباید تنها برای یک نوع فعالیت خاص طراحی شوند.
فضاهای چندمنظوره میتوانند در ساعات مختلف روز یا در ایام مختلف هفته پذیرای کارکردهای گوناگون باشند. بهطور مثال، یک میدان میتواند صبح محل فروش بازار محلی باشد و عصرها محل تجمع و استراحت مردم. طراحی منعطف شامل سطوح باز با تجهیزات قابلجابجایی، کفسازی مناسب برای انواع کاربری، و زیرساختهایی مانند برق و نور متغیر میشود. این کارکرد چندگانه همچنین باعث افزایش حضور گروههای سنی و اجتماعی متنوع و تقویت حس شمولپذیری میگردد.
-
آب و عنصر طبیعی
حضور آب و فضاهای سبز و طبیعی در فضاهای عمومی تأثیر مثبتی بر جذابیت و استفاده از آن فضا دارد. افراد تمایل دارند به فضاهایی بروند که دارای این ویژگیها باشند.
عناصر طبیعی از نظر زیباییشناسی اهمیت دارند و از نظر روانی نقش آرامشبخش و جذبکنندهای دارند. آب میتواند به شکل فواره، آبنما، یا حتی صدای جریان آب در طراحی لحاظ شود. فضای سبز نیز با ایجاد سایه، بهبود کیفیت هوا، کاهش آلودگی صوتی و فراهم کردن فضا برای استراحت و بازی، نقش اساسی در کیفیت فضا ایفا میکند. تلفیق آب و گیاه در طراحی میتواند حس تعلق به طبیعت را در فضای شهری بازسازی کند.
-
تعامل اجتماعی و دیدارهای غیررسمی
فضاهای عمومی باید شرایطی فراهم کنند که مردم بتوانند بهراحتی با یکدیگر تعامل کنند. این تعاملات میتواند شامل گپوگفتهای روزمره یا دیدارهای تصادفی باشد.
فضاهای عمومی نقش بسیار مهمی در ایجاد سرمایه اجتماعی دارند. طراحی باید با استفاده از نیمکتهای دوطرفه، مسیرهای تلاقیدار، فضاهای مرکزی و غیررسمی، زمینهساز تعاملات تصادفی و خودجوش باشد. همچنین ترکیب کاربریهایی مانند زمین بازی کودکان، کافه، یا محل اجرای موسیقی خیابانی در یک فضا، افراد با علایق و گروههای سنی مختلف را در کنار هم قرار میدهد و امکان ارتباط بیننسلی و فرهنگی را فراهم میسازد.
-
تعادل میان فضای بسته و باز
در طراحی فضاهای عمومی، تعادل میان فضاهای سرپوشیده و فضای باز اهمیت زیادی دارد. مردم به فضاهایی که نه خیلی بسته و نه خیلی باز باشند، تمایل بیشتری دارند.
فضاهای نیمهباز که ترکیبی از پوشش، دید، نور و حریم هستند، برای کاربریهای مختلف بسیار مناسباند. این فضاها میتوانند در قالب سایهبان، آلاچیق، ایوان شهری یا حتی پوشش درختان شکل بگیرند. تعادل میان فضای بسته و باز به کاربر این امکان را میدهد که هم از شرایط اقلیمی محافظت شود و هم ارتباط بصری با محیط پیرامون حفظ گردد. این فضاها برای رویدادهای فرهنگی، استراحت، یا تعامل اجتماعی ایدهآلاند و حس امنیت و آرامش بیشتری ایجاد میکنند.
طراحی فضایی برای زیستن
طراحی فضایی برای زیستن، به معنای خلق مکانهایی است که انسان در آنها نه فقط حضور فیزیکی، بلکه حضور عاطفی، اجتماعی و روانی داشته باشد. در این نگاه، فضا دیگر صرفاً بستری برای عبور یا انجام عملکردهای روزمره نیست، بلکه بستری است برای بودن، تعامل، درنگ و تجربهی زندگی شهری. فضایی برای زیستن باید انسانمحور باشد؛ قابل دسترس، راحت، امن و دعوتکننده. وجود عناصری مانند نشیمنگاه، فضای سبز، نور طبیعی، دید و دیدار میان مردم، و امکان انجام فعالیتهای متنوع، همگی از فضا یک مکان زنده میسازند. چنین فضایی باید به نیازهای گوناگون بدنی، روحی و اجتماعی افراد پاسخ دهد و زمینهی شکلگیری روابط، احساس تعلق و مشارکت را فراهم کند. طراحی برای زیستن، یعنی بازگرداندن روح زندگی به فضای شهری.