- خانه
- معرفی پروژه
- طراحی معماری
- حضور در هرمز 2 – اقامتگاه ماجرا
رتبه دوم جایزه معمار، در بخش ساختمان های عمومی، ۱۳۹۹
ماجرای هرمز یک اقامتگاه فرهنگی است که توسط بخش خصوصی فعال در حوزه فرهنگ و در پی دعوت توسط گروههای هنری منطقه، که سالها در محل این پروژه فرش خاکی اجرا میکردند، انجام شده و هدفش حضور مطابق با عرف هنرمندان و گردشگران و توانمندسازی مردم جزیره است. پروژه «ماجرا» بخشی از ایده «حضور در هرمز» است که از سال ۱۳۹۴ آغاز شده است و بر اساس طب سوزنی شهری نقطههای کوچک را در شهر تحریک میکند و با وصل کردنشان به هم در طول زمان جریان تغییر و گفتگو را راه میاندازد تا صدای مردم جزیره شود. این نقطهها عبارتند از: مرکز موقت مشارکت مردمی در یک آب انبار متروک (۱۳۹۵)، مرکز فرهنگی رونگ (۱۳۹۶)، بازسازی خانه تاریخی جری پولاک (۱۳۹۷) و اقامتگاه ماجرا (۱۳۹۹) و پروژههای دیگر مثل یک مرکز مدیریتی، یک مرکز پشتیبانی فنی، مدرسه هنری و مرکز درمانی که برای آینده پیشبینی شدهاند و برخی از آنها در حال ساخت هستند.
در سیر تاریخی خلیج فارس دخالت و نفوذ دولتهای بیگانه و جابجایی مکرر قدرت، موجب افول سکونتگاههای حاشیه آن شده است. هرمز هم چنین سرنوشتی را پشت سر گذاشته و امروز به جای رونق اقتصادی و بندر باشکوه گذشته، به عنوان اهرم فشاری سیاسی برای دولت ایران مشهور است و در حالی که اخیرا و پس از اجرای فرشهای خاکی، طبیعتش برای گردشگران جذابیت پیدا کردهاست. با وجود پیشینه تاریخی و طبیعت خارقالعاده هرمز این جزیره با مشکلات اجتماعی و اقتصادی دستوپنجه نرم میکند. یک مداخله معماری چگونه میتواند الگویی برای سکونت در چنین بستری ارائه دهد که هم موجب رونق سکونتگاه شود و هم فشار مشکلات اجتماعی و اقتصادی را کمتر کند؟
در این رابطه دو نگاه رایج وجود دارد. اولی نگاهی است که اولویت را به جای تاثیرگذاری (کیفیت) به ابعاد و ارقام (کمیت) میدهد و به نگاه حکومت مرکزی ایران نزدیک است که به خاطر درگیری دائمی با فشارهای خارجی صلاحیت لازم برای ارائه یک پارادایم اجتماعی راهگشا را ندارد. نگاه دوم برخوردی است که فقر را رمانتیزه میکند و به بهانه بکر بودن خواهان حفظ وضع موجود و در نتیجه گرفتن شانس پیشرفت از مردم محلی است. اما آیا میتوان فارغ از این دو نگاه، با دیدگاهی واقعگرا و با مطالعه و به کارگیری منابع موجود، آنها را برای نیازهای کنونی مردم بهروز کرد و به بهینه اجتماعی رسید؟
هر بار با تعریف یک پروژه معماری، دوباره باید به این سوالها پاسخ داد: مردم کیستند؟ چگونه زندگی میکنند؟ معماری چیست و چگونه با رویکردی که در پیش میگیرد آلترناتیوی سیاسی برای زندگی جمعی پیشنهاد میدهد؟ معماری در میان نیروهای بیشمار، از حکومت و قدرت و صاحبان سرمایه گرفته تا گروهها و طبقات مختلف مردم، یک حلقه اتصال میانجی است و ظرفیت این را دارد که بین منافع غالباً متناقض این گروهها، برای همزیستی امکان توافق ایجاد کند. در صورت فعال شدن این ظرفیت، گروههای مختلف با تامین منافعشان تابآوری بیشتری پیدا میکنند و راه همزیستی و تحقق بهینه اجتماعی هموارتر میشود. در پروژه ماجرا چنین رابطهای به کمک معماری بین گروههای هنری بندرعباس، که هرمز را با فرش خاکی به گردشگران شناساندهاند و مالک زمین پروژه هستند، تهرانیها، که سرمایه و طرح را به هرمز بردهاند و هرمزیها، که همراه و شریک اجرای کار شدهاند برقرار شده است.
در کشوری مانند ایران اگر رفاه را در سه سطح بقا، آسایش و لذت ببینیم هدف این است که همگان حداقل از آسایش بهرهمند شوند و این به معنی تبدیل طبقه محروم به طبقه متوسط از طریق توانمند ساختن آنها، دادن قدرت انتخاب به آنهاست که معماری هم میتواند به این هدف کمک کند. امروز هرمز به دلیل نبود زیرساخت برای نوع خاصی از مخاطب است که يا با كوله پشتى است و يا به نوعى تارك جهان محسوب مى شود قابل دسترسی است. آزاد کردن جزیره برای دسترسی طبقه متوسط شهرهای مختلف ایران و جذبشان به این مقصد، اگر بدون سوء مصرف منابع طبیعی انجام شود، میتواند هم به خرج منابع مالی بیشتر در جزیره و درآمدزایی مردم محلی کمک کند و هم الگوی مناسبی را برای تولید طبقه متوسط در جزیره ارائه دهد. برای رسیدن به بهینه اجتماعی در ایران که سالهاست منابع اقتصادی ملی صرف اهداف سیاسی و ایدئولوژیک شده است بالا بردن تولید ناخالص داخلی در هر کنش اقتصادی نخستین اولویت است و هر پروژه معماری که این هدف را دنبال کند عاملیت اجتماعی نیز پیدا خواهد کرد.
پروژه ماجرا سعی می کند روش ساختی را پیشنهاد کند که اهداف زیر را محقق کند: ۱. ساخت ارزان که به لحاظ اقتصادی به سود کارفرماست. ۲. اختصاص سهم بیشتری از بودجه ساخت به نیروی کار محلی در برابر مصالح گرانقیمت که به سود مردم محلی است و ضمناً با آموزش مهارت های ساختمانی جدید به آن ها موجب توانمندسازیشان می شود، ۳. سناریو و سازمان فضایی منعطف و ضدضربه در برابر آینده که می تواند نیازهای پیش بینی نشده را تامین کند، این به سود کارفرما و جزیره است، ۴. استفاده از مصالح و نیروی کار ایرانی هزینههای حمل و ساخت را پایین می آورد و مولد است و باعث بالا بردن تولید ناخالص ملی میشود و نفع ملی را به همراه دارد.
ایده «حضور در هرمز» مربوط به فرآیندی ادامهدار است که هدفش قبل از ساخت بناها، مشارکت مردم و اعتمادسازی است. بومیهای هر منطقه در برابر مداخلاتی که به ضررشان تمام شود مقابله میکنند، و اعتمادسازی تنها با مشارکت مردم هرمز و همسو شدن با منافع آنها میتواند صورت بگیرد. پروژه ماجرا به خاطر هماهنگی با طبیعت جزیره و پایداری زیست محیطی، به شکل گنبدهای ساخته شده به روش ابرخشت نادرخلیلی، خرد شده و مقیاسی انسانی دارد. گنبدهای ابرخشتی مثل آب انبارهای قدیمی موجود در شهر فرمی ساده و آشنا برای مردم هستند. با استقرار مجموعه در زمین پست، بنا هرچه بیشتر از تسلط به آدمها پرهیز میکند و هژمونی قاطع پروژههای بزرگ را ندارد. ریزدانه بودن علاوه بر قابل تعمیم کردن پروژه و ایجاد انعطاف در سنارویو فضایی آن، با شیوه ساخت پیشههای خرد محلی متناسب میشود و امکان ورود آنها به پروسه ساخت را فراهم میکند. آمادگی آنها به لحاظ فنی با پروتوتایپهای کوچکتری مثل پروژه رونگ صورت گرفت.
این پروژه خلاقیت نادر خلیلی را در به کارگیری خاک در سکونتگاههای دائمی به روز میکند، و به دلیل آسانی آموزش و اپنسورس بودن فناوری ساخت، نیروهای غیرمتخصص جزیره را به استادکار خاک تبدیل میکند. این افراد نادر خلیلیهای تکثیرشدهای هستند که میتوانند برای خودشان و دیگران سازههایی ارزان و بادوام با خاک بنا کنند. اسد گدری که با افتخار گنبد آبی رنگ ساخت خودش را به همه نشان میدهد، در بازسازی خانه خودش گنبدی برای سرویس بهداشتی در حیاط ساخته و کف واحدش را هم بتن رنگی اجرا خواهد کرد.
دانههای رنگارنگ خاک، ماسه، شن و سنگ هستند که گنبد نمکی جزیره و توپوگرافی حیرتانگیز رنگی آن را در همزیستی کوه و دریا به شکل اکوتونی کمیاب شکل دادهاند. این مناظر حیرتانگیز، که هویت امروز جزیره را شکل میدهند، به دلیل سوء مدیریت با حضور بیشتر انسانها در معرض خطر قرار گرفتهاند.
در پروژه ماجرا با یک فرش اکوتونیک که از گرههای دانهای بافته شده مواجه هستیم. دانههای ماسه لایروبی اسکله هرمز در کیسههای شنی دانههای گنبدی که واحدهای فضایی پروژه هستند را ساختهاند، گویی خود زمین ورم کرده تا فضای اقامت به وجود آورد. حتی پی ساختمان هم از خاک کوبیده است. دانههای گنبدها در ساختاری مولکولی، ارگانیک و منعطف در قالب کولونیهایی کوچک به هم پیوستهاند و میزبان سناریوهای فضایی منعطف و قابلتغییرند و در کنار هم کل مجموعه را میسازند، مجموعهای با مرزهای نامعین (بر خلاف فرش که قاب معین دارد) که میتواند نیازهای پیشبینینشده را در خود جای دهد یا در صورت نیاز گسترش پیدا کند.
دانه ها در رشدشان شکل خطوط توپوگرافی کوهها را که به دقت مطالعه شدهاند (خطوط مدور، خط الراسی و خط القعری، خطوط آبراهها، خطوط لکه ابری، خطوط نمکزار، خطوط حاصل از بافتها، خطوط برشها و خطوط حرفگوشنکن) به خود گرفتهاند و قوس آشنای آب انبارها هم در این خط آسمان به عاریت گرفته شده. دانهها رنگهای هرمز را هم بر اساس پالت رنگی مشخصی جذب کردهاند، با استفاده از رنگهای شیمیایی و بدون اینکه از خاک ارزشمند هرمز در ساختوساز استفاده شود.
خودبسندگی، عدم نیاز به حملونقل که در یک جزیره دور و کوچک اهمیتی دوچندان دارد، پایداری اقتصادی و ارزانی، استفاده از مصالح بازگشتپذیر، روش خاک کوبیده را به گزینهای مناسب برای ساختوساز زیست محیطی بیرون حریم ۷۰ متری دریا تبدیل کرد، اگرچه همان طور که شیگرو بان می گوید هیچ نوعی از ساختن نمیتواند کاملاً زیستمحیطی باشد. تراکم ساخت ۴۰ درصد باعث صرفه جویی در زیرساختها شده است. مشاور زیستمحیطی پروژه هم برای تصفیه فاضلاب و استفاده از آن در آبیاری گیاهان و تولید کمپست از زبالههای خوراکی برای استفاده در باغچه تمهیداتی اندیشیده است. او معتقد است این برخورد در مقایسه با روشهای متداول میتواند به الگوی خوبی برای کاهش خطرات آلودگی دریا تبدیل شود.
بر خلاف پروژههای معمول ساحلی که برای برخورداری از دید بهتر به دنبال ساختن بلندتر و بزرگتر هستند، اقامتگاه ماجرا یک آرزوی معمارانه نیست که در کمپ فرش خاکی محقق شده بلکه فرم آن حاصل یک فرآیند است که «تحقیق برای طراحی» را دنبال میکند و استراتژیهای مربوط به تولید ناخالص داخلی، توانمندسازی جامعه محلی و زمین آن را شکل میدهند.
به این منظور فضای هژمونیک معماری خرد شده تا با مقیاس قابلدرک برای مخاطبان شکل «بافت» محله را پیدا کند. در قدم بعد واحدهای فضایی برای استقرار در طبیعت به شکلی ارگانیک سازماندهی شدهاند و خطوط مدور توپوگرافی هرمز و فرم گنبد، که به واسطه آبانبار برای مردم آشناست، به دانههای فضا شکل دادهاند و هماهنگی با منظر، خط آسمان کالبد این طرح را کامل کرده است. پرداخت فضایی و رنگ، از مسیرهای آبرفتی کوهها پس از باران الهام گرفته است. این محله بدون حصار و بدون مرز، همچون میدان (field) ارگانیکی است که مرکز محله، میدان و کوچه دارد و قرار است کانون تعاملات هرمزیها، بندریها، بازدیدکنندههای ایرانی و مهمانان خارجی باشد، و مردم هرمز در کوچهپسکوچههایش از اثر خود در پروژه برای مهمانان بگویند و گفتمان سرحدی آرام آرام کمرنگ شود و جای خود را به رابطه افقی و برد-برد بدهد.
” تمامی حقوق مادی و معنوی محتوا متعلق به پایگاه خبری جهان معماری می باشد “