لوگو رسانه جهان معماری

سبک مدرن در طراحی داخلی

سبک مدرن در طراحی داخلی

سبک طراحی داخلی مدرن (Modern) یکی از تاثیرگذارترین و شناخته‌شده‌ترین رویکردهای طراحی داخلی در قرن بیستم است که بر سادگی، عملکردگرایی و زیبایی‌شناسی مبتنی بر اشکال هندسی تاکید دارد. این سبک در اوایل قرن بیستم پدیدار شد و همچنان الهام‌بخش طراحان معاصر است. فضای طراحی داخلی مدرن با پالت رنگی تک‌رنگ و خنثی، خطوط صاف و بدون تزئینات اضافی، استفاده از مواد طبیعی و نورپردازی در طراحی داخلی فراوان شناخته می‌شود. اصطلاح “مدرن” در طراحی به یک جنبش زیبایی‌شناسی تاریخی مشخص (اوایل تا اواسط قرن بیستم) اشاره دارد و نباید آن را با سبک معاصر (که به انواع سبک طراحی داخلی در حال حاضر رایج گفته می‌شود) اشتباه گرفت.

سبک مدرن در طراحی داخلی

 

تاریخچه پیدایش سبک مدرن در طراحی داخلی

ریشه‌های سبک مدرن در طراحی داخلی به جنبش مدرنیسم در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازمی‌گردد. مدرنیسم به عنوان یک تحول paradigmatic در زیبایی‌شناسی و عملکرد شکل گرفت و انقطاعی آگاهانه از سبک‌های پر تزئین گذشته به‌شمار می‌رفت. در این دوران، طراحان از تجمل‌گرایی و تزئینات بیش از حد سبک‌هایی نظیر ویکتوریایی فاصله گرفتند و سادگی، عملکرد و صداقت در به‌کارگیری متریال‌ها را محور کار خود قرار دادند.

یکی از عوامل موثر در شکل‌گیری طراحی داخلی مدرن، انقلاب صنعتی و دسترسی به مواد و فناوری‌های نوین در اوایل قرن بیستم بود. طراحان مدرن با الهام از جنبش‌های هنری و معماری پیشرو مانند مدرسه‌ی باوهاوس در آلمان و سبک‌های نوگرای اسکاندیناوی، اصول جدیدی را وارد فضای داخلی کردند. مدرسه باوهاوس (تاسیس ۱۹۱۹) تلفیقی از هنر و صنعت را ترویج می‌کرد و شعار آن «فرم تابع عملکرد است» در طراحی به‌خوبی نمایان شد. در این مکتب، کاربری و کارآمدی فضا و مبلمان بر هر چیز دیگری اولویت داشت و تزئینات غیرضروری کنار گذاشته می‌شد.

در دهه‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰، سبک مدرن به سرعت در اروپا و آمریکای شمالی گسترش یافت. معماران مدرن‌گرا همچون والتر گروپیوس، لو کوربوزیه و میس ون‌درروهه، با طراحی بناها و فضاهای داخلی با پلان‌های آزاد، خطوط ساده و پرهیز از تقارن و تزئینات اضافی، این رویکرد را به اوج رساندند. به عنوان مثال، در سبک «بین‌المللی» که توسط کوربوزیه و میس ون‌درروهه رایج شد، تاکید بر حجم و فضا به جای جرم ساختمان، تعادل بصری به جای تقارن‌های کلاسیک و حذف کامل تزئینات بود.

جنبش‌های هنری مدرن مانند دِاستایل (De Stijl) نیز با گرایش به انتزاع و فرم‌های بنیادی، بر طراحی داخلی مدرن تاثیر گذاشتند. طراحان این دوره، با بهره‌گیری از فناوری‌های نو (مثل استفاده گسترده از فولاد، بتن مسلح و پنجره‌های سرتاسری شیشه‌ای) فضاهایی خلق کردند که نمایانگر پیشرفت صنعتی زمان خود بود. همچنین طراحی داخلی مدرن پاسخی بود به افراط‌های تزئینی دوران ویکتورین؛ به‌طوری‌که طراحان آن زمان اتاق‌های مملو از پرده‌های سنگین، خرده‌ریزهای دکوراتیو و مبلمان حجیم را نقد کرده و به جای آن، برنامه‌ریزی صحیح فضا و راحتی را اولویت دادند.

پس از جنگ جهانی دوم و در اواسط قرن بیستم، سبک مدرن در قالب مدرن میانه‌ی قرن (Mid-Century Modern) به اوج محبوبیت رسید. در این دوران، طرح‌هایی با پلان آزاد، ارتباط قوی میان فضاهای داخلی و طبیعت (مثلاً با پنجره‌های بزرگ از کف تا سقف و پیوند فضای داخل با محوطه خارج) و کاربرد فرم‌ها و مبلمان ساده و کاربردی رواج یافت.

طراحان نامداری همچون چارلز و ری ایمز، ارو سارینن و آلوار آلتو در این دوره، با طراحی مبلمان و فضاهای مسکونی نوآورانه، اصول مدرنیسم را به زندگی روزمره مردم وارد کردند. برای مثال، خانه‌ی شخصی چارلز و ری ایمز (Case Study House No. 8) که در سال ۱۹۴۹ تکمیل شد، با پلان انعطاف‌پذیر، استفاده از قطعات پیش‌ساخته صنعتی و ترکیب هنرمندانه فولاد و پنل‌های رنگی، نمونه‌ای از یک منزل مدرن متناسب با زندگی خانوادگی بود.

در دهه ۱۹۶۰، برخی معماران و طراحان جوان‌تر شروع به انتقاد از سخت‌گیری بیش از حد مینیمالیسم مدرن کردند و راه را برای شکل‌گیری پست‌مدرنیسم هموار ساختند. رابرت ونچوری، معمار پیشروی پست‌مدرن، با شعار مشهور خود «Less is a bore» (کمتر، کسل‌کننده است) واکنشی طعنه‌آمیز به شعار میس ون‌درروهه («کمتر بیشتر است») نشان داد و بر بازگرداندن تنوع و تزئینات در طراحی داخلی تاکید کرد.

با این وجود، میراث مدرنیسم همچنان پایدار ماند و بسیاری از ساختمان‌ها و فضاهای داخلی مدرن – از ویلا ساووا لو کوربوزیه (۱۹۳۱) گرفته تا خانه شیشه‌ای فیلیپ جانسون (۱۹۴۹) – به عنوان آثار کلاسیک معماری و طراحی داخلی مورد تحسین هستند و تا امروز الهام‌بخش طراحان می‌باشند. در واقع، اصول بنیادین سبک مدرن مانند سادگی، عملکردگرایی و صداقت در متریال هنوز هم چهارچوبی ارزشمند برای انواع سبک طراحی داخلی معاصر فراهم می‌کنند.

سبک مدرن در طراحی داخلی

 

اصول و ویژگی‌های کلیدی سبک مدرن

سبک مدرن دارای مجموعه‌ای از اصول و ویژگی‌های مشخص است که آن را از سبک‌های سنتی متمایز می‌کند. در این بخش، مهم‌ترین این اصول را بررسی می‌کنیم:

سادگی و کاهش تزئینات: فضای داخلی مدرن در پی دستیابی به زیبایی از طریق سادگی است. خطوط طراحی تمیز و بی‌پیرایه از ارکان اصلی این سبک محسوب می‌شوند. اشکال معماری و مبلمان عمدتاً دارای خطوط صاف، زاویه‌های قائم یا منحنی‌های ساده هستند و از الگوهای پیچیده و جزئیات اضافه پرهیز می‌شود.

هر عنصر در فضا دارای دلیل و عملکردی است و چیز اضافی یا صرفاً تزئینی وجود ندارد. به بیان دیگر، شعار «کمتر بیشتر است» (Less is more) که میس ون‌درروهه مطرح کرد، در طراحی داخلی مدرن به‌خوبی دیده می‌شود. نتیجه این رویکرد، فضایی منظم، آرام‌بخش و به‌دور از اغتشاش بصری است که تمرکز را بر عملکرد و فرم‌های اصلی معطوف می‌کند. برای مثال، در یک اتاق نشیمن مدرن، اثاثیه‌ی ضروری به تعدادی محدود کاهش می‌یابد و جزئیات دکوراتیو اضافی مانند حاشیه‌های پرکار، منبت‌کاری یا کلکسیون اشیاء تزئینی دیده نمی‌شود.

عملکردگرایی و «فرم تابع عملکرد»: یکی از پایه‌ای‌ترین اصول مدرن، توجه به عملکرد و کارایی فضا است. در این رویکرد، طراحی باید در خدمت زندگی و نیازهای کاربران باشد؛ به طوری که چیدمان فضا، مبلمان و اجزای دکوراتیو همگی ابتدا کاربردی و مفید باشند و زیبایی در درجه‌ی دوم و به عنوان نتیجه‌ای از کارکرد خوب پدید آید.

شعار معروف «فرم تابع عملکرد است» (Form follows function) که ابتدا در معماری مدرن مطرح شد، در طراحی داخلی مدرن نیز کاملاً رعایت می‌شود. مثلاً در یک خانه به سبک مدرن، ممکن است پارتیشن‌ها و دیوارهای غیرضروری حذف شوند تا فضا بیشترین کارایی را برای ساکنان داشته باشد؛ یا یک قطعه مبلمان ممکن است چندمنظوره طراحی شود تا نیازهای گوناگون را پاسخ دهد. در این سبک حتی عناصر دکوری اغلب کارکرد مشخصی دارند (برای نمونه، یک قفسه‌ی دیواری مدرن ممکن است هم به عنوان عنصر تزئینی دیوار عمل کند و هم فضای ذخیره‌سازی کتاب و لوازم باشد). این تاکید بر عملکرد، فضای زندگی را کارآمد، منظم و ساده می‌سازد.

پلان باز و پیوستگی فضا: فضاهای داخلی مدرن اغلب به صورت پلان آزاد (Open Plan) طراحی می‌شوند. به‌جای تقسیم فضا به اتاق‌های کوچک و محصور با دیوارهای متعدد، سبک مدرن به ادغام فضاهای زندگی (پذیرایی، غذاخوری، آشپزخانه) در یک فضای گسترده‌تر تمایل دارد. با حذف دیوارهای غیرضروری، حس وسعت و جریان در خانه ایجاد می‌شود و نور به‌راحتی در تمام بخش‌ها منتشر می‌گردد. در یک پلان باز مدرن، تفکیک عملکردی فضاها معمولاً از طریق چیدمان مبلمان یا تغییر جنس کف صورت می‌گیرد، نه با ایجاد دیوار. برای مثال، یک آشپزخانه‌ی باز در کنار نشیمن ممکن است تنها با یک جزیره‌ی آشپزخانه یا تغییر پوشش کف از فضای نشیمن جدا شود.

این رویکرد پلان باز که نخست در معماری و طراحی داخلی مدرن رواج یافت، بعدها انقلابی در نحوه زندگی خانگی ایجاد کرد و امروزه یکی از استانداردهای خانه‌های معاصر شده است. پلان باز علاوه بر افزایش تعامل اعضای خانواده، فضا را چندکاره و انعطاف‌پذیر می‌کند؛ مثلاً امکان می‌دهد که افراد در حال انجام فعالیت‌های مختلف (پخت‌وپز، تماشای تلویزیون، کار یا گفتگو) در یک فضا کنار هم باشند.

وفور نور طبیعی: بهره‌گیری حداکثری از نور طبیعی از دیگر ویژگی‌های کلیدی طراحی مدرن است. طراحان مدرن به‌منظور روشن‌تر و دلبازتر کردن فضا، از پنجره‌های بزرگ و سرتاسری، درهای شیشه‌ای کشویی و نورگیرهای سقفی استفاده می‌کنند. نور طبیعی نه تنها فضا را روشن و گرم می‌کند، بلکه با تاکید بر سادگی سطوح و بافت مواد، زیبایی بی‌پیرایه طراحی را برجسته می‌سازد. به عنوان مثال، دیوارهای شیشه‌ای در یک خانه مدرن باغ بیرون را به داخل دعوت می‌کنند و مرز بین فضای داخلی و طبیعت را کمرنگ می‌سازند. در نتیجه، فضای داخلی مدرن اغلب روشن، آفتاب‌گیر و سرزنده است.

علاوه بر نور روز، در نورپردازی مصنوعی این سبک نیز تاکید بر سادگی و عملکردی بودن است؛ چراغ‌ها با طرح‌های ساده‌ی هندسی یا مینیمال انتخاب می‌شوند و نور به صورت یکنواخت و ملایم در فضا توزیع می‌گردد. نورهای موضعی (مانند آباژورها یا نورهای سقفی ریلی) برای تاکید بر نقاط خاص (مثلاً آثار هنری یا محل‌های کار) به‌کار می‌روند، اما هیچ‌گاه تزئینات روشنایی پیچیده (مثل چلچراغ‌های کریستالی پرزرق‌وبرق) در یک اتاق مدرن دیده نمی‌شود.

پالت رنگی خنثی و هماهنگ: رنگ‌ها در سبک مدرن عموماً خنثی، ملایم و یکدست انتخاب می‌شوند تا فضایی آرام و زمینه‌ای بی‌طرف برای عناصر دیگر فراهم شود. سفید، کرم، خاکستری، بژ و مشکی از رنگ‌های شاخص این سبک هستند. استفاده از طیف‌های خنثی به فضا حس روشنی، تمیزی و نظم می‌دهد و اجازه می‌دهد که متریال‌های طبیعی و بافت‌ها بیشتر به چشم آیند.

در بسیاری از فضاهای مدرن، دیوارها سفید یا روشن نگه داشته می‌شوند تا نور را بازتاب دهند و فضا بزرگ‌تر به نظر برسد. کف‌پوش‌ها و مبلمان نیز در رنگ‌های طبیعی چوب، خاکستری بتن، یا رنگ‌های خنثی انتخاب می‌شوند. هرچند که پالت مدرن عمدتاً خنثی است، اما لهجه‌های رنگی محدود و حساب‌شده برای ایجاد کنتراست و جذابیت استفاده می‌شود. برای مثال، یک تابلوی هنری با رنگ‌های تند، یک کوسن زرد روشن روی مبل خاکستری، یا یک صندلی با رنگ آبی ملایم ممکن است به عنوان نقطه‌ی تاکید در فضایی کاملاً خنثی به‌کار رود.

این لهجه‌های رنگی باید محدود و گزیده باشند تا کلیت فضای آرام و یکدست را برهم نزنند. در سبک مدرن (برخلاف سبک‌های سنتی یا بوهمی)، هماهنگی رنگی بسیار مهم است و معمولاً بیش از ۲ یا ۳ رنگ اصلی در یک فضا به‌کار نمی‌رود. به طور کلی، رنگ در خدمت نمایش بافت و فرم است نه بالعکس؛ به همین دلیل طراحان مدرن اغلب می‌گویند «رنگ‌ها را خنثی نگه دار، اما فضا را کسل نکن» – یعنی با وجود خنثی بودن زمینه، از طریق بافت متریال‌ها یا یک عنصر شاخص، به فضا شخصیت بده.

مواد طبیعی و صنعتی (صداقت متریال): سبک مدرن به استفاده صادقانه از متریال‌ها و نمایش زیبایی طبیعی آن‌ها شهرت دارد. در این سبک، متریال‌های گوناگونی به‌کار می‌روند که ترکیبی از مواد سنتی و صنعتی را شامل می‌شود. از یک سو مواد طبیعی مانند چوب، سنگ، آجر، چرم و پشم جایگاه ویژه‌ای دارند و به فضا گرما و اصالت می‌بخشند.

برای مثال، کف‌پوش چوبی با بافت طبیعی و گره‌های چوب، یا دیوار آجری یا بتنی که پرداخت‌نشده رها شده است، در فضای مدرن معمول است – زیرا زیبایی این مواد در حالت خام و طبیعی خود جلوه می‌کند. از سوی دیگر مواد نوین صنعتی نظیر فولاد، کروم، شیشه و بتن نیز به‌وفور استفاده می‌شوند تا وجهه‌ای مدرن و صنعتی به فضا بدهند.

برای نمونه، قاب‌های پنجره و سازه‌های نمایان فلزی، صفحات شیشه‌ای بزرگ، ستون‌های بتنی اکسپوز یا مبلمان فلزی و کروم‌کاری‌شده در خانه‌های مدرن رایج‌اند. این ترکیب مواد طبیعی و صنعتی یکی از مشخصه‌های جذاب سبک مدرن است که همزمان دوام، کارایی و زیبایی‌شناسی را تامین می‌کند. در میانه قرن بیستم، ظهور متریال‌ها و فناوری‌های جدید منجر به ورود عناصر نوآورانه‌ای در طراحی داخلی شد – برای مثال پلاستیک و فایبرگلاس در ساخت صندلی‌های قالب‌گیری‌شده (مانند صندلی‌های معروف چارلز ایمز) به‌کار رفتند یا تخته‌سه‌لا (plywood) خم‌شده برای ساخت مبلمان ارگونومیک مورد استفاده قرار گرفت.

چنین استفاده‌ای از مواد جدید در کنار مواد سنتی، نشان‌دهنده‌ی روحیه پیشروی سبک مدرن در زمان خود بود. نکته مهم دیگر، نمایش بی‌واسطه ذات مواد است؛ در فضای مدرن اغلب متریال‌ها بدون پوشش اضافی یا پنهان کردن ماهیتشان به‌کار می‌روند (برای مثال، تیرآهن‌ها یا اتصالات فلزی ممکن است آشکار باشند و جزئی از زیبایی فضا شوند). این شفافیت و صداقت متریال به اعتقاد معماران مدرن، هم زیبایی‌شناختی است و هم ایدئولوژیک – به این معنا که زیبایی در ذات خود ماده و ساختار وجود دارد نه در تزئینات سطحی که به آن افزوده شود.

مبلمان کمینه‌گرا و کاربردی: مبلمان در سبک مدرن نقشی کلیدی دارد و طراحی آن تجسمی از اصول کلی سبک است. مبلمان مدرن معمولاً کم‌ارتفاع، کشیده و با خطوط صاف است. برای مثال، کاناپه‌ها و میزهای مدرن اغلب ارتفاع کوتاه‌تری نسبت به انواع کلاسیک دارند و در نزدیک زمین قرار می‌گیرند، که این امر به ایجاد حس سقف بلندتر و فضای بازتر کمک می‌کند. طرح مبلمان عمدتاً ساده و عاری از تزئینات است؛ دسته‌ها و پایه‌های صندلی‌ها و میزها صاف یا دارای انحنای ملایم‌اند و خبری از کنده‌کاری یا منبت در آن‌ها نیست. عملکردی بودن مبلمان نیز بسیار مهم است – هر قطعه باید راحتی و کارایی لازم را داشته باشد.

طراحی‌های ایکونیک زیادی در دوران اوج مدرن خلق شد که تا امروز نیز تولید و استفاده می‌شوند. از جمله می‌توان به صندلی راحتی ایمز (Eames Lounge Chair) اشاره کرد که ترکیبی از روکش چوبی خم‌شده، چرم طبیعی و پایه‌های آلومینیومی را در قالب فرمی مینیمال و بسیار راحت ارائه می‌کند.

یا صندلی‌های پلاستیکی قالبی (مانند صندلی‌های معروف فیبرگلاس ایمز) که نشان دادند مبلمان می‌تواند هم فرم مجسمه‌گونه و زیبا داشته باشد و هم کاملاً صنعتی و انبوه‌ساز باشد. در کنار این‌ها، طرح‌هایی نظیر صندلی‌های فلزی لوله‌ای مارسل برویر یا میزهای شیشه‌ای و فولادی نیز راه را برای ورود سبک صنعتی به منازل باز کردند. ویژگی دیگر مبلمان مدرن، توجه به ارگونومی و راحتی در عین سادگی فرم است؛ مثلاً انحنای پشتی صندلی‌ها متناسب با فرم بدن طراحی می‌شود هرچند ظاهر صندلی کاملاً ساده و بدون تشکچه‌های قطور باشد. در اتاق نشیمن یا غذاخوری مدرن، معمولاً یک یا دو قطعه مبلمان شاخص و ساده، محور چیدمان هستند و بقیه فضا نسبت خالی و باز باقی می‌ماند.

کف‌پوش و دیوارپوش ساده: در سبک مدرن، سطوح افقی و عمودی فضا نیز با حداقل جزئیات و طرح انتخاب می‌شوند. کف‌پوش اغلب از جنس مواد طبیعی با بافت ساده است – پارکت چوبی با رنگ طبیعی، بتن صیقلی، سنگ‌های بزرگ با سطح صاف، یا سرامیک و کاشی‌های یک‌رنگ و بدون الگوی شلوغ نمونه‌های رایج کف در فضاهای مدرن هستند.

برای ایجاد یکپارچگی، معمولاً در کل فضای نشیمن و آشپزخانه از یک نوع کف‌پوش استفاده می‌شود (چوب یا سنگ) و فرش یا قالیچه تنها به صورت محدود برای تعریف محدوده نشیمن به‌کار می‌رود. برخلاف سبک‌های کلاسیک که فرش‌های پرنقش‌ونگار جزئی اصلی از دکور بودند، در سبک مدرن ممکن است تنها یک قالیچه تک‌رنگ یا با طرح بسیار ساده زیر میز پذیرایی قرار گیرد آن هم برای افزودن بافت و راحتی، نه برای نمایش طرح‌های پیچیده. دیوارها نیز معمولاً با رنگ‌های خنثی (سفید، خاکستری روشن، کرم) رنگ‌آمیزی می‌شوند یا با متریال‌های ساده پوشانده می‌شوند.

دیوار سفید یکی از ویژگی‌های شاخص خانه‌های مدرن است که به عنوان پس‌زمینه‌ای خنثی برای سایر عناصر عمل می‌کند و نور را نیز بهتر منعکس می‌کند. در برخی طرح‌ها، یک دیوار به عنوان دیوار تاکید با بافت یا رنگ متفاوت در نظر گرفته می‌شود – مثلاً یک دیوار بتنی اکسپوز، یک دیوار با روکش چوب طبیعی یا یک سطح با رنگ تیره‌تر – اما باقی دیوارها ساده و بدون جلب توجه هستند. کاغذدیواری‌های طرح‌دار یا گچ‌بری‌های تزیینی در دیوارهای سبک مدرن جایی ندارند. به‌طور کلی، فلسفه این سبک درباره سطوح بزرگ این است که سادگی آن‌ها فضا را بزرگ‌تر و روشن‌تر نشان می‌دهد و اجازه می‌دهد چشم بدون مزاحمت بر روی مبلمان و دید بیرون حرکت کند.

لوازم دکوری محدود و هنری: در دکوراسیون مدرن، اصل بر حداقل‌گرایی در لوازم تزئینی است. اتاق‌های مدرن عاری از خرده‌ریزها و مجموعه‌های تزیینی متعدد هستند. طراحان ترجیح می‌دهند به جای پر کردن فضا با مجسمه‌ها، ظروف تزئینی، تابلوهای متعدد و …، تنها چند قطعه شاخص و باکیفیت را به نمایش بگذارند.

این قطعات می‌توانند شامل یک اثر هنری بزرگ (تابلو نقاشی انتزاعی یا عکس هنری) روی یک دیوار خالی، یک مجسمه یا گلدان طراحی مدرن روی میز، و تعداد انگشت‌شماری اشیاء باارزش عاطفی یا هنری در قفسه‌ها باشند. هر کدام از این عناصر حکم نقاط کانونی فضا را دارند و به دلیل خلوت بودن کلی فضا، به خوبی دیده می‌شوند.

گیاهان خانگی سبز نیز در بسیاری از فضاهای مدرن به چشم می‌خورند؛ یک یا دو گیاه با برگ‌های ساده (مثل فیکوس، سانسوریا یا مونسترا) در گلدان‌های ساده‌ی سرامیکی می‌توانند هم رنگ و حیات را به فضای خنثی اضافه کنند و هم ارتباط با طبیعت را تقویت کنند. نورپردازی نیز بخشی از دکور محسوب می‌شود – به عنوان مثال، یک آباژور ایستاده با طراحی مجسمه‌وار (مثل لامپ معروف آرکو با پایه‌ی قوسی‌شکل) می‌تواند هم نور موضعی بدهد و هم یک عنصر دکوری مینیمال باشد.

در مجموع، لوازم جانبی در سبک مدرن نقش فرعی اما دقیقاً انتخاب‌شده دارند و هر کدام به جای خود حائز اهمیت‌اند. فضای خالی (Negative Space) به عمد در این سبک رعایت می‌شود تا چشم فرصت استراحت داشته باشد و هر شیء ارزشمند برجسته‌تر به نظر برسد.

خلاصه اینکه سبک مدرن با تکیه بر سادگی، کارایی و زیبایی در عین بی‌پیرایگی، فضایی خلق می‌کند که هم آرامش‌بخش و منظم است و هم نیازهای عملی زندگی روزمره را به بهترین نحو پاسخ می‌دهد. این اصول کلیدی زمینه‌ساز تفاوت‌های مهمی میان سبک مدرن و سایر سبک‌های طراحی داخلی شده‌اند که در بخش بعد به آن می‌پردازیم.

سبک مدرن در طراحی داخلی سبک مدرن در طراحی داخلی

 

تفاوت سبک مدرن با سبک‌های دیگر (مینیمالیسم، اسکاندیناوی، معاصر و کلاسیک)

سبک مدرن گاهی با برخی سبک‌های دیگر اشتباه گرفته می‌شود یا در یک دسته قرار داده می‌شود، در حالی که دارای تمایزهای مشخصی با هر یک از آن‌هاست. در این بخش، تفاوت‌های کلیدی سبک مدرن را با چند سبک مهم دیگر مقایسه می‌کنیم:

تفاوت با سبک مینیمالیسم: سبک مینیمالیسم در طراحی داخلی شعار معروف «کمتر، بیشتر است» را به منتها درجه می‌رساند و حتی از مدرن نیز ساده‌تر و خالص‌تر است. مینیمالیسم بر حذف حداکثری هر چیز غیرضروری تاکید دارد و فضایی کاملاً خلوت، آرام و خالی از تزئینات خلق می‌کند. در یک خانه مینیمال، تقریباً تنها عناصر کاملاً کاربردی باقی می‌مانند؛ مبلمان بسیار اندک، فرم‌ها کاملاً ساده‌ی هندسی، پالت رنگی عمدتاً سفید و خاکستری (تقریباً بدون هیچ رنگ زنده) و سطوح خالی وسیع دیده می‌شود. در مقابل، سبک مدرن اگرچه ساده و عاری از تزئینات اضافی است، اما به آن اندازه ریاضت‌کشانه نیست و آزادی عمل بیشتری در طراحی می‌دهد.

برای مثال، مدرن اجازه می‌دهد از مواد و فرم‌های متنوعی استفاده شود و گاهاً رنگ‌های برجسته یا الگوهای جالب نیز در حد تعادل به فضا افزوده شوند. در حالی که در مینیمالیسم مطلق، رنگ‌ها تقریباً همگی خنثی و بی‌روح‌اند و هرگونه تنوع بصری به حداقل رسیده است، در یک فضای مدرن ممکن است یک تابلوی رنگارنگ یا یک مبل با رنگ زرد به‌عنوان نقطه تاکید دیده شود.

همچنین مدرن جنبه‌های زیبایی‌شناختی را بیش از مینیمالیسم در نظر می‌گیرد – مینیمالیسم بر ایجاد سکون و سکوت بصری تمرکز دارد، حال آنکه مدرن می‌کوشد سادگی را با ظرافت و اندکی پویایی ترکیب کند. یک تفاوت دیگر، فلسفه زیربنایی این دو سبک است؛ مینیمالیسم علاوه بر طراحی داخلی یک مکتب فکری و سبک زندگی هم محسوب می‌شود که بر تهی‌کردن ذهن و محیط از اضافات تاکید دارد، در حالی که مدرن بیش از هر چیز یک سبک زیبایی‌شناسی و عملکردی در طراحی است که البته می‌تواند مینیمال باشد ولی لزوماً چنین رویکرد افراطی ندارد.

به عبارتی، هر طراحی مینیمالیستی لزوماً مدرن هست (چون مینیمالیسم خود شاخه‌ای افراطی از مدرن است)، اما هر طراحی مدرن مینیمالیستی نیست. در عمل، یک فضای مینیمال ممکن است بسیار خلوت‌تر و ساده‌تر از آن باشد که برای بسیاری از کاربران راحت یا جذاب باشد؛ در حالی‌که فضای مدرن با وجود سادگی، هنوز حس زندگی و جذابیت بصری بیشتری ارائه می‌دهد (مثلاً ممکن است یک بافت چوب گرم یا یک اثر هنری چشم‌گیر در آن وجود داشته باشد که از سرمای فضا بکاهد).

تفاوت با سبک اسکاندیناوی: سبک اسکاندیناوی (یا اسکاندیناویایی) یکی از زیرشاخه‌ها یا هم‌خانواده‌های سبک مدرن محسوب می‌شود که در کشورهای شمال اروپا شکل گرفته است. این سبک در میانه قرن بیستم در دانمارک، سوئد و نروژ رواج یافت و تاکید زیادی بر کاربردی بودن، سادگی و الهام از طبیعت دارد. شباهت‌های زیادی میان اسکاندیناوی و مدرن وجود دارد: هر دو از خطوط تمیز، فضاهای روشن و باز، تزئینات حداقلی و مبلمان ساده حمایت می‌کنند.

با این حال، اسکاندیناوی به واسطه‌ی اقلیم و فرهنگ خاص شمال اروپا، دارای حال‌وهوای گرم‌تر و دنج‌تری نسبت به مدرن بین‌المللی است. در سبک اسکاندیناوی پالت رنگی بسیار روشن و ملایم است – سفید، کرم، خاکستری روشن و ته‌رنگ‌های پاستلی آبی یا صورتی کمرنگ – تا بازتاب‌دهنده حداکثری نور در فصل‌های تاریک زمستان باشد.

در مقابل، طراحی مدرن (به‌خصوص در نسخه‌ آمریکایی یا بین‌المللی) گاه از رنگ‌های تیره‌تر یا متضاد (مانند قهوه‌ای تیره، مشکی، یا رنگ‌های شاخصی مثل نارنجی سوخته، زرد خردلی و سبز زیتونی در مبلمان مدرن میانه قرن) نیز بهره می‌گیرد. مواد مورد استفاده در سبک اسکاندیناوی عمدتاً مواد طبیعی، بومی و گرم هستند – چوب‌های روشن مانند توسکا و کاج، پارچه‌های پشمی و کتانی، پوست و خز طبیعی، سرامیک‌های دست‌ساز – که حس راحتی و گرما را به فضا می‌آورند.

این در حالی است که در یک طراحی داخلی بین‌المللی ممکن است حضور فلز، شیشه و پلاستیک (مواد صنعتی) بیشتر باشد. همچنین فرم‌ و خطوط مبلمان در اسکاندیناوی اغلب نرم‌تر و ارگانیک‌تر است؛ مبل‌ها و صندلی‌های اسکاندیناویایی به داشتن لبه‌های گرد و منحنی‌های ملایم شهرت دارند که ظاهری دعوت‌کننده و دوستانه به فضا می‌دهد.

در عوض، مبلمان مدرن می‌تواند زاویه‌دارتر و جسورانه‌تر باشد (خصوصاً در طرح‌های میانه قرن، فرم‌های هندسی چشمگیر و زاویه‌های تیز رایج بود). یکی از مفاهیم کلیدی در طراحی اسکاندیناوی «هیوگه» (Hygge) یا همان دنجی و آسایش خانگی است؛ از این رو یک خانه اسکاندیناوی علاوه بر سادگی، باید حتماً راحت و گرم باشد – مثلاً وجود شمع، شال پشمی روی مبل، کوسن‌ها و بافت‌های نرم در آن معمول است.

در سبک مدرن کلاسیک، چنین عناصری کمتر الزام هستند و گاهی فضا حالتی خنثی و رسمی پیدا می‌کند. بنابراین می‌توان گفت اسکاندیناوی نوعی رویکرد انسان‌گرایانه‌تر و گرم‌تر به مدرنیسم است که می‌کوشد تعادل میان سادگی و راحتی خانگی را برقرار کند. امروزه ترکیب سبک ژاپنی و اسکاندیناوی (اصطلاح جَپَندی) نیز رواج یافته که هر دو بر مینیمالیسم گرم و طبیعی تکیه دارند. در مجموع، اگر یک فضای مدرن ممکن است گاهی سرد و مینیمال به نظر برسد، یک فضای اسکاندیناوی همان میزان سادگی را دارد ولی با رنگ‌های روشن‌تر، نور بیشتر و بافت‌های نرم‌تر، احساس دلپذیرتری برای سکونت روزمره فراهم می‌کند.

تفاوت با سبک معاصر: اصطلاح معاصر (Contemporary) در طراحی داخلی به روندهای رایج در زمان حاضر اشاره دارد و خود به عنوان یک سبک ثابت و مشخص مانند مدرن قابل تعریف نیست. سبک معاصر همواره در حال تغییر و تحول است و با مد روز پیش می‌رود. ممکن است هرآنچه اکنون محبوب است در زمره طراحی معاصر قرار گیرد – حتی اگر شامل عناصری از سبک‌های مختلف (مدرن، صنعتی، بوهمی و …) باشد. مدرن اما به یک دوره تاریخی و یک فلسفه طراحی مشخص اشاره دارد و ویژگی‌های نسبتاً ثابتی (که پیش‌تر ذکر شد) دارد.

به بیان دیگر، مدرن یک سبک «زمان‌دار» است و معاصر یک سبک «زمان‌سنج». طراحی داخلی مدرن مربوط به اوایل تا اواسط قرن بیستم است و حتی اگر امروز به‌کار گرفته شود، همچنان همان شاخصه‌های آن دوره را منعکس می‌کند (مثلاً مبلمان میانه قرن یا پالت رنگی خنثی و فرم‌های ساده).

اما طراحی معاصر آن چیزی است که اکنون رایج است؛ مثلاً در دهه ۱۹۸۰ طراحی معاصر شامل عناصر پست‌مدرن و رنگ‌های پر زرق‌وبرق بود، در دهه ۲۰۲۰ طراحی معاصر به مینیمالیسم نرم، رنگ‌های خنثی و عناصر ارگانیک گرایش دارد. جالب اینکه طراحی معاصر امروز تا حد زیادی تحت تأثیر همان مدرنیسم کلاسیک است – امروزه فضاهای معاصر نیز پلان باز، خطوط ساده و پالت خنثی دارند که میراث مدرن است.

اما معاصر می‌تواند عناصری از دیگر سبک‌ها را نیز وام بگیرد؛ برای مثال ممکن است در یک خانه معاصر ترکیب مبلمان مدرن با یک فرش عتیقه یا یک لوستر کلاسیک دیده شود، چیزی که در یک خانه کاملاً مدرن نامتعارف است. همچنین معاصر بیشتر به فناوری‌های جدید و نیازهای روز توجه دارد – نظیر خانه‌های هوشمند، مصالح دوستدار محیط‌زیست، یا مبلمان چندرسانه‌ای – در حالی‌که مدرن کلاسیک مربوط به دوره‌ای قبل از این تکنولوژی‌هاست (هرچند مدرن امروز نیز در حال تطبیق خود با فناوری است).

خلاصه اینکه: اگر از شما بپرسند سبک خانه‌تان چیست و بگویید «مدرن»، معمولاً تصویری از اواسط قرن بیستم و اصول آن در ذهن می‌آید؛ اما اگر بگویید «معاصر»، یعنی خانه شما منعکس‌کننده ترکیب گرایش‌های روز است که می‌تواند شامل عناصر مدرن و غیرمدرن باشد. به عنوان جمع‌بندی، معاصر یک اصطلاح پویا و سیال است، در حالی که مدرن اصطلاحی تاریخ‌مند و معین از نظر سبکی است.

تفاوت با سبک کلاسیک (سنتی): سبک کلاسیک در طراحی داخلی به مجموعه سبک‌های رایج پیشامدرن گفته می‌شود که عموماً بر پایه تزئینات غنی، تقارن و الگوهای تاریخی استوار بودند (مثل سبک‌های جورجیان، ویکتوریایی، باروک، روکوکو و…). تفاوت میان مدرن و کلاسیک را می‌توان تقابل سادگی در برابر تزئین دانست. در یک اتاق نشیمن کلاسیک، معمولاً شاهد نقش‌ونگارهای فراوان، رنگ‌های غنی (طلایی، زرشکی، سبز یشمی و …)، انواع پارچه‌های طرح‌دار (داماسک، گلدار)، پرده‌های پرچین و منگوله‌دار، مبلمان منبت‌کاری‌شده با دسته‌ها و پایه‌های خمیده، و اشیاء زینتی متعدد (ظروف چینی، مجسمه‌ها، تابلوهای کلاسیک) هستیم.

در مقابل، یک نشیمن مدرن تقریباً هیچ‌یک از این عناصر را ندارد – تزئینات در حداقل مقدار ممکن نگه داشته شده و تاکید بر خطوط ساده، سطوح صاف و رنگ‌های خنثی است. تقارن که عنصری کلیدی در طراحی سنتی است (چینش مبلمان و وسایل به صورت قرینه حول محور مرکزی)، در طراحی داخلی مدرن جای خود را به تعادل نامتقارن داده است.

طراحان مدرن به جای قرار دادن دو مبل یک‌شکل در دو طرف اتاق یا آویختن دو تابلو قرینه، ممکن است با ترکیب عناصر مختلف به یک تعادل بصری پویا برسند. برای مثال، در یک اتاق مدرن شاید یک مبل طوسی L-شکل در یک سمت با دو صندلی چرمی در سمت مقابل متعادل شود – الزامی به دوتایی بودن و تقلید آینه‌وار عناصر نیست. همچنین رنگ‌بندی در کلاسیک و مدرن کاملاً متمایز است: کلاسیک به رنگ‌های سلطنتی و غنی تمایل دارد در حالی که مدرن به رنگ‌های خنثی و طبیعی.

از لحاظ مصالح، کلاسیک به چوب‌های تیره، سنگ مرمر، برنز و پارچه‌های مجلل (ابریشم، مخمل) گرایش دارد؛ حال آنکه مدرن به چوب‌های روشن‌تر یا پرداخت‌نشده، فولاد، بتن، چرم و پارچه‌های ساده کتان یا پشم تمایل دارد. در سبک کلاسیک، اتاق‌ها غالباً کاربری‌های تفکیک‌شده و رسمی دارند (سالن پذیرایی رسمی، اتاق غذاخوری مجزا، کتابخانه جداگانه و…)، اما در مدرن فضاها چندمنظوره و ادغام‌شده‌اند (مثل همان پلان باز که ذکر شد).

به طور خلاصه، مدرن از دل نقد و واکنش به تجمل‌گرایی کلاسیک پدید آمد؛ بنابراین هرجا کلاسیک بر «بیشتر = بیشتر» تاکید داشت (تزئینات بیشتر نشانه شکوه بیشتر)، مدرن بر «کمتر = بیشتر» تاکید کرد. امروز هم این دو رویکرد در برابر هم قرار دارند: در حالی‌که طراحی کلاسیک فضایی غنی، مجلل و تاریخی خلق می‌کند، طراحی داخلی مدرن فضایی آرام، ساده و آینده‌نگر ارائه می‌دهد. البته در دکوراسیون معاصر گاهی ترکیب‌هایی از این دو دیده می‌شود (سبک ترانزیشنال یا گذار) که عناصر سنتی را در قالبی ساده‌تر ارائه می‌کند، اما اگر به صورت ناب به این دو نگاه کنیم، تفاوت‌هایشان بسیار آشکار است.

برای خلاصه‌سازی تفاوت‌ها، جدول زیر برخی ویژگی‌های کلیدی را در سبک مدرن و چهار سبک مذکور مقایسه می‌کند:

ویژگی مدرن (Modern) مینیمال (Minimalist) اسکاندیناوی (Scandinavian) معاصر (Contemporary) کلاسیک (Classic)
فلسفه‌ی طراحی فرم تابع عملکرد؛ زیبایی در سادگی و کارایی. «کمینه‌گرایی» محض؛ حذف تمام اضافات برای رسیدن به آرامش. سادگی و عملکرد به همراه راحتی و دنجی (مفهوم hygge). بازتاب روندهای جاری؛ تلفیقی از سبک‌ها بر اساس مد روز. الهام از سنت تاریخی؛ زیبایی در تجمل، تقارن و جزئیات غنی.
پالت رنگی خنثی و ملایم (سفید، بژ، خاکستری، مشکی) با تک‌رنگ‌های تاکید اندک. کاملاً خنثی یا تک‌رنگ؛ پرهیز از هر رنگ برجسته. بسیار روشن و خنثی (سفید، کرم، خاکستری روشن) با شاید ته‌رنگ‌های پاستلی. متغیر بر اساس ترند (اکنون عمدتاً خنثی با لهجه‌های رنگی مدرن). غنی و پررنگ (طلایی، زرشکی، سبز تیره و طرح‌های متنوع).
متریال‌ها ترکیب مواد طبیعی و صنعتی: چوب، سنگ، چرم در کنار فولاد، شیشه، بتن و کروم. مواد با پرداخت صاف و بی‌تزئین؛ اغلب شیشه، استیل، رنگ سفید و چوب ساده. مواد طبیعی و بومی: چوب‌های روشن، پارچه‌های پشمی و کتانی، حصیر، سفال؛ فلز و شیشه کمتر. بهره‌گیری از فناوری‌های جدید و مواد متنوع (فلز، شیشه، بتن، پلاستیک نوین) با تاکید بر دوام و کارایی؛ مصالح پایدار مد روز. مواد سنتی و مجلل: چوب تیره کنده‌کاری‌شده، مرمر، برنز، مخمل، ابریشم و مصالح تزئینی.
خطوط و فرم‌ها صاف، هندسی و بعضاً زاویه‌دار یا منحنی‌های ساده؛ بدون جزئیات اضافی. کاملاً ساده و خطی؛ اغلب اشکال پایه‌ی هندسی (مربع، دایره) و سطوح تخت. ساده اما با لبه‌های نرم و منحنی‌های ملایم در مبلمان؛ فرورفتگی‌ها و انحناهای اندک جهت راحتی. اکثراً تمیز و ساده متاثر از مدرن، اما بسته به روند ممکن است عناصر منحنی یا تزئینی هم بیاید. فرم‌های کلاسیک با جزئیات: قوس‌ها، ستون‌ها، طرح‌های منحنی پیچیده در مبلمان، تقارن در چیدمان.
تزئینات و دکور حداقل تزئین؛ چند قطعه هنری یا دکوراتیو شاخص و کاربردی؛ فضای خالی قابل توجه. تقریباً بدون تزئین؛ چیدمان بسیار خلوت و عاری از هر شیء غیرضروری. مینیمال اما با بافت‌های گرم (فرش نرم، پتوی بافتنی، شمع) برای ایجاد راحتی؛ گیاهان رایج. میانه‌رو؛ معمولاً خلوت‌تر از کلاسیک ولی شخصی‌سازی شده با آثار هنری مد روز یا ترکیب سبک‌ها. تزئینات فراوان: تابلوها، مجسمه‌ها، ظروف دکوری، پرده‌های مجلل، نقوش معماری (گچ‌بری، ستون نما) و… جزء جدایی‌ناپذیر فضا.
چیدمان فضا پلان باز و سیال؛ فضاهای ادغام‌شده (پذیرایی-غذاخوری-آشپزخانه)؛ مبلمان مناطق را تعریف می‌کند نه دیوارها. فضاهای باز و بسیار خلوت با کمترین چیدمان؛ حس فضای خالی و آرام. پلان نسبتاً باز با توجه ویژه به نور؛ فضاها با مبلمان کم ولی کاربردی تفکیک می‌شوند؛ گوشه‌های دنج برای استراحت. اغلب پلان‌های باز (مطابق گرایش فعلی)، اما انعطاف بسته به نیاز؛ ترکیب فضاهای چندمنظوره با فضاهای مجزا بر اساس عملکرد جدید. پلان سنتی با اتاق‌های تفکیک‌شده (نشیمن رسمی، غذاخوری مجزا و …)، ساختار متقارن در معماری داخلی (مثلاً قرارگیری درها و پنجره‌ها).

(توجه: سبک معاصر چون ثابت نیست، ویژگی‌های ذکرشده‌اش مربوط به گرایش کنونی آن است که تا حدی همپوشانی با مدرن دارد.)

سبک مدرن در طراحی داخلی سبک مدرن در طراحی داخلی

 

متریال‌های پرکاربرد در سبک مدرن

در طراحی داخلی مدرن، انتخاب متریال نقشی اساسی در ایجاد زیبایی‌شناسی مورد نظر دارد. همان‌طور که اشاره شد، رویکرد مدرن بر صداقت متریال و نمایش بافت و ماهیت اصلی آن‌ها تاکید می‌کند. این سبک طیف گسترده‌ای از مواد را در بر می‌گیرد که ترکیبی از مصالح سنتی و نوین است:

چوب (Wood): چوب از محبوب‌ترین متریال‌ها در فضای مدرن است، اما به شکلی کاملاً ساده و بدون کنده‌کاری‌های تزئینی استفاده می‌شود. انواع چوب با رنگ طبیعی مانند بلوط، گردو، ساج (تیک) و زبان‌گنجشک در کف‌پوش، روکش مبلمان و پنل‌های دیواری دیده می‌شوند. در مبلمان مدرن میانه قرن، پلی‌وود (تخته‌چندلا) که تحت فشار خم شده بود، برای ساخت صندلی‌ها و میزهای فرم‌دار استفاده شد (نمونه مشهور: صندلی‌های قالبی چارلز و ری ایمز). ظاهر شدن نقش و گره‌های طبیعی چوب بر روی سطوح، به فضا گرما و اصالت می‌بخشد. همچنین چوب با سایر عناصر سردتر (مثل فلز و شیشه) تعادل برقرار می‌کند و حس راحتی را افزایش می‌دهد.

فلز (Metal): فلزات خصوصاً فولاد و کروم به عنوان نمادی از صنعت و مدرنیته در این سبک کاربرد فراوان دارند. پروفیل‌های فولادی در پایه‌ی مبلمان، فریم پنجره‌ها، دستگیره‌ها و جزئیات معماری به چشم می‌خورند. فلز اغلب با پرداخت براق (کروم) یا رنگ‌آمیزی مشکی مات استفاده می‌شود تا جلوه‌ای شیک و صنعتی ایجاد کند.

حتی در سازه بنا، تیرها و ستون‌های فلزی اکسپوز بخشی از طراحی داخلی را شکل می‌دهند (برای نمونه، در خانه فارنزورث ستون‌های فولادی سفید کاملاً در فضای داخلی آشکارند و جزء زیبایی فضا تلقی می‌شوند). آلومینیوم نیز به دلیل سبکی و مقاومتش در مبلمان و نورپردازی مدرن (مانند بدنه چراغ‌ها) دیده می‌شود. فلز حس استحکام و دوام را منتقل می‌کند و در ترکیب با شیشه و چوب، کنتراست جالبی می‌سازد.

شیشه (Glass): استفاده گسترده از شیشه یکی از خصوصیات بارز معماری و طراحی داخلی مدرن است. سطوح شیشه‌ای بزرگ – چه به صورت دیوار و پنجره، و چه به صورت میزهای شیشه‌ای – برای ایجاد حس شفافیت و اتصال بصری فضاها مورد استفاده قرار می‌گیرند. پنجره‌های وسیع، نور طبیعی را به عمق فضا می‌آورند و مناظر بیرون را جزئی از دکور داخلی می‌کنند. پ

ارتیشن‌های شیشه‌ای بدون فریم یا با فریم باریک، فضاها را جدا می‌کنند بدون آن‌که مانع دید و نور شوند. میزهای جلو مبلی یا میز ناهارخوری با صفحه شیشه‌ای در کنار پایه‌های فلزی یا چوبی، از طراحی‌های کلاسیک مدرن هستند که سنگینی بصری را کاهش می‌دهند و فضا را بازتر جلوه می‌دهند. شیشه در سبک مدرن معمولاً شفاف یا مات ساده است؛ طرح‌دار یا رنگی بودن شیشه (مانند شیشه‌های نقش‌دار تیفانی) متعلق به سبک‌های کلاسیک و آرت‌دکو است، در حالی که در مدرن سادگی و شفافیت مدنظر است.

بتن (Concrete): بتن اکسپوز، که سطح آن پرداخت خاصی نخورده و بافت خام آن دیده می‌شود، در معماری و بعضاً طراحی داخلی مدرن حضوری شاخص دارد. بتن ممکن است در کف (به صورت کف‌پوش یکدست صیقلی خاکستری)، در سقف یا دیوار (به شکل بتن نمایان یا با قالب‌بندی مشخص) استفاده شود.

ظاهر خاکستری و صنعتی بتن به فضا سبکی مینیمال و صنعتی می‌بخشد. از آنجا که بتن سرد و سخت است، اغلب در ترکیب با عناصر گرم‌تر (چوب، فرش، نور گرم) به کار می‌رود تا تعادل حسی برقرار شود. بتن علاوه بر زیبایی‌شناسی، مزایای عملکردی چون دوام بالا و یکپارچگی سطوح بزرگ را نیز داراست. در برخی طرح‌های مدرن معاصر، حتی سینک‌های روشویی، کانتر آشپزخانه یا اکسسوری‌هایی از جنس بتن ساخته می‌شوند که ادامه همان ایده صداقت متریال هستند.

سنگ (Stone): سنگ طبیعی مانند مرمر، تراورتن، گرانیت یا تخته‌سنگ‌های ورقه‌ای نیز در فضای مدرن کاربرد دارند، اما به شیوه‌ای متفاوت از سبک کلاسیک. در طراحی داخلی مدرن، اگر مرمر به‌کار رود غالباً به صورت سطوح بزرگ و بدون کنده‌کاری است – مثلاً صفحه روی یک میز ناهارخوری یا کانترتاپ آشپزخانه مرمرین با رگه‌های طبیعی که خود نقش تزئینی را بازی می‌کنند. تراورتن و سنگ آهک به دلیل رنگ‌های خنثی و بافت ساده‌شان مورد علاقه طراحان مدرن هستند (برای نمونه، استفاده از سنگ تراورتن در کف یا دیوار لابی‌های مدرن رایج است).

سنگ در ترکیب با چوب و بتن، یک پالت کاملاً ارگانیک و طبیعی پدید می‌آورد که با فلسفه مدرن هم‌خوان است. آجر نیز به عنوان یک متریال سنتی، اگر به حالت اکسپوز و رنگ طبیعی رها شود در فضاهای مدرن صنعتی و مدرن معاصر استفاده می‌شود و بافت گرمی به محیط می‌دهد.

پلاستیک و مواد مصنوعی: همان‌طور که اشاره شد، نوآوری‌های قرن بیستم موادی مانند پلاستیک، پلکسی‌گلاس، فایبرگلاس و رزین را وارد عرصه طراحی کرد. طراحی مدرن نسبت به این مواد گشوده و نوآورانه بود؛ به عنوان مثال صندلی‌های یک‌تکه‌ی پلاستیکی (نخستین بار توسط طراحان مدرن نظیر ایمز و Saarinen عرضه شدند) نشان دادند که می‌توان از ماده‌ای کاملاً صنعتی و ارزان، یک فرم زیبا و کاربردی خلق کرد. همچنین فایبرگلاس تقویت‌شده که امکان قالب‌گیری شکل‌های ارگونومیک را می‌دهد، در ساخت نشیمن‌های مدرن استفاده شد (برای نمونه صندلی توپ (Ball Chair) اثر Eero Aarnio در دهه ۱۹۶۰ از فایبرگلاس ساخته شد).

پلکسی‌گلاس یا آکریلیک شفاف به عنوان جایگزین مدرن شیشه نیز در مبلمان و عناصر دکوری به‌کار رفت (مثلاً صندلی شفاف Ghost اثر فیلیپ استارک).

گرچه این مواد در زمان پیدایش خود چهره‌ای فوق‌مدرن داشتند، اما امروزه استفاده از آن‌ها باید با دقت صورت گیرد تا فضا را بیش از حد سرد نکند. در سبک مدرن معاصر معمولاً ترکیبی متعادل میان مواد مصنوعی و طبیعی برقرار می‌شود – برای مثال یک صندلی با بدنه پلاستیکی ممکن است روکش نشیمن پارچه کتانی داشته باشد یا در کنار یک میز چوبی دست‌ساز قرار گیرد. به طور کلی، مدرن اصیل تاکید دارد که کیفیت و زیبایی در ذات ماده و نحوه به‌کارگیری آن نهفته است؛ لذا چه یک ورق فولاد صیقلی باشد چه یک تخته چوب بلوط، هر دو در این سبک می‌توانند برجسته شوند به شرط آنکه صادقانه و خالص ارائه گردند.

به این ترتیب، پالت متریال سبک مدرن بسیار متنوع ولی از نظر جلوه یکپارچه و هماهنگ است. هم‌نشینی بتن خاکستری، شیشه شفاف، چوب گرم و فولاد براق یک صحنه بصری متعادل و جالب ایجاد می‌کند که نه به سردی کاملاً صنعتی است و نه به گرمی سبک‌های روستیک؛ بلکه ترکیبی است که در عین سادگی، غنی و تفکربرانگیز است. انتخاب مصالح در پروژه‌های طراحی داخلی مدرن نیازمند دقت فراوان است، زیرا هر متریال به دلیل نبود تزئینات جانبی، بسیار به چشم می‌آید و باید کیفیت ذاتی و زیبایی خام داشته باشد.

سبک مدرن در طراحی داخلی

 

مبلمان، کف‌پوش، دیوارپوش، نورپردازی و لوازم جانبی در طراحی داخلی مدرن

در یک طراحی داخلی مدرن موفق، تمام اجزاء از مبلمان گرفته تا نورپردازی و جزئیات دکوراتیو باید در خدمت یکدیگر باشند تا کلیت منسجمی را شکل دهند. در این بخش به طور مشخص‌تر به هر یک از این عناصر می‌پردازیم:

مبلمان (Furniture): مبلمان مدرن به خاطر طراحی مینیمال، ارگونومیک و ماندگار خود شهرت دارد. قطعات مبلمان اغلب دارای خطوط صاف یا منحنی‌های ساده‌اند و عاری از هرگونه تزئینات سطحی یا اضافه مانند منبت، کتیبه یا پارچه‌های طرح‌دار هستند. فرم‌های هندسی خالص (چه مستطیل‌های تمیز در یک میز جلومبلی، چه منحنی‌های ساده در یک صندلی راحتی) بر فرم‌های پیچیده ترجیح دارند. اندازه مبلمان مدرن معمولاً نسبت به سبک‌های قدیمی جمع‌وجورتر و کم‌ارتفاع‌تر است. برای مثال، بوفه‌های بزرگ و کمدهای حجیم ویکتوریایی جای خود را به کمدهای توکار تخت یا شلف‌های دیواری مینیمال داده‌اند.

مواد مبلمان نیز همان متریال‌های شاخص مدرن هستند: چوب طبیعی (گاه با روکش چوب مرغوب نظیر گردو یا ساج)، فلزات (پایه‌های استیل یا آلومینیومی جلاخورده)، پارچه‌های تک‌رنگ (کتان یا پشم ساده)، چرم طبیعی یا مصنوعی برای رویه صندلی‌ها و شیشه یا سنگ ساده برای سطوح میزها. در طراحی مدرن نیمه اول قرن بیستم، مبلمان‌های آیکونیکی خلق شد که هنوز هم تولید می‌شوند و به نوعی نماد این سبک هستند – مانند صندلی Barcelona میس ون‌درروهه با فریم کرومی و تسمه‌های چرمی، صندلی Panton (طرح یکپارچه خمیده پلاستیکی)، میز و صندلی‌های لوله‌ای Marcel Breuer یا میزهای ترکیب شیشه و فلز و غیره.

ویژگی مشترک تمامی این طرح‌ها سادگی بی‌زمان و عملکرد بالای آن‌ها است؛ به طوری که بسیاری از این قطعات حتی در خانه‌های معاصر نیز به‌راحتی به‌کار می‌روند بدون آنکه قدیمی به نظر برسند. در یک چیدمان مدرن، معمولاً هر اتاق چند قطعه مبلمان اصلی دارد و فضا پرازدحام نیست. مبلمان به نحوی چیده می‌شوند که گردش راحت افراد امکان‌پذیر باشد و محورهای بصری باز بماند.

نکته مهم دیگر، چندمنظوره بودن است؛ به عنوان نمونه، یک نیمکت چوبی ساده زیر پنجره می‌تواند هم جای نشستن باشد و هم فضای ذخیره‌سازی درون خود داشته باشد. یا یک میز بزرگ ناهارخوری مدرن می‌تواند به عنوان میز کار نیز عمل کند. این رویکرد کاربردگرا به مبلمان، کاملاً در راستای فلسفه مدرنیسم است که زیبایی را در خدمت عملکرد تعریف می‌کند.

کف‌پوش (Flooring): طراحی کف در سبک مدرن اهمیت ویژه‌ای دارد زیرا کف به عنوان گسترده‌ترین سطح، پایه و پس‌زمینه‌ای برای کل فضاست. کف‌پوش‌های چوبی (پارکت یا تخته‌های بلند با روکش چوب طبیعی) انتخابی محبوب برای اتاق‌های نشیمن و خواب به سبک مدرن هستند؛ رنگ آن‌ها معمولاً طیف‌های طبیعی از روشن (بلوط روشن، افرا) تا متوسط (گردویی) است و اغلب بدون نقش و نگار یا طرح‌های هندسی کار می‌شود تا بافت طبیعی چوب جلوه کند. در فضاهای خدماتی‌تر یا بسیار مدرن، بتن صیقلی یا کف اپوکسی یکدست نیز به کار می‌رود که ظاهری کاملاً مینیمال و پیوسته به فضا می‌دهد.

سنگ و سرامیک ساده نیز در ورودی‌ها، آشپزخانه و سرویس‌ها استفاده می‌شود – عمدتاً با ابعاد بزرگ و رنگ‌های خنثی (مثلاً کاشی‌های ۸۰×۸۰ خاکستری روشن یا سنگ مرمر سفید با رگه‌های کم). یک ترند مدرن این است که از پنل‌های کف‌پوش بزرگ استفاده شود تا خطوط بند یا درز به حداقل برسد و کف یکپارچه‌تر دیده شود. فرش و موکت در این سبک جایگاهی محدود دارد؛ اگر موکت استفاده شود، غالباً ساده و خنثی است (موکت تایل خاکستری یا بژ بدون طرح) و تمام اتاق را می‌پوشاند تا پس‌زمینه‌ای نرم اما بی‌جلب‌توجه ایجاد کند.

در مورد فرش‌های تزیینی، برخلاف سبک کلاسیک که فرش ایرانی یا الگوهای پیچیده بخش مهمی از دکور بود، در مدرن ممکن است تنها یک فرش مدرن با طرح انتزاعی یا کاملاً ساده زیر یک مجموعه مبلمان قرار گیرد، آن هم برای افزودن کمی رنگ یا بافت لطیف، نه به عنوان نقطه تمرکز طرح. گاهی نیز از قالیچه‌های پوست یا الیاف طبیعی (کنف، جوت) استفاده می‌شود که با تم طبیعی سبک مدرن هماهنگ است.

دیوارپوش (Walls): دیوارهای یک فضای داخلی مدرن معمولاً ساده و یکدست هستند تا سایر عناصر برجسته شوند. رایج‌ترین انتخاب، رنگ ساده (نقاشی دیوار) با رنگ‌های خنثی است – سفید محبوب‌ترین رنگ است زیرا بیشترین بازتاب نور را دارد و فضا را بزرگ‌تر نشان می‌دهد، ضمن اینکه با هر ترکیب مبلمانی سازگار است. در کنار سفید، طوسی روشن، بژ و نخودی نیز پرکاربردند. برخی طرح‌های مدرن از ترکیب دو رنگ متضاد برای دیوارها بهره می‌گیرند؛ به این صورت که سه دیوار اتاق سفید و یک دیوار مثلاً خاکستری تیره یا زغالی باشد تا عمق و کنتراست ایجاد شود (تکنیک دیوار تاکید). پ

نل‌های چوبی ساده تا نیمه یا تمام ارتفاع دیوار نیز در دهه‌های میانی قرن بیستم مد شدند (مانند استفاده از تخته‌های ساج در خانه‌های مدرن اواسط قرن در آمریکا) که گرما و بافت به دیوار می‌بخشیدند بدون آنکه طرح پیچیده‌ای داشته باشند. آجر و بتن اکسپوز نیز برای سبک‌های مدرن صنعتی به کار می‌روند؛ یک دیوار آجری قرمز یا بتنی خاکستری در پس‌زمینه یک اتاق نشیمن سفید می‌تواند تضادی زیبا ایجاد کند و یادآور حس لافت‌های شهری باشد.

کاغذ دیواری در طراحی مدرن سنتی جایی ندارد مگر آنکه بسیار ساده (مثلاً طرح بافت پارچه‌ای تک‌رنگ) باشد. برعکس، در سبک‌های کلاسیک کاغذ دیواری‌های طرح‌دار جزو الزامات بودند. عدم استفاده از الگوهای شلوغ در دیوار، به فضا آرامش می‌دهد و چشم را به خطوط کلی معماری و مبلمان سوق می‌دهد. لیست کردن وسایل روی دیوار (تابلوها، قفسه‌ها و غیره) نیز خیلی مختصر انجام می‌شود – یک یا دو تابلوی هنری بزرگ به جای مجموعه‌ای از قاب‌های کوچک، یا چند شلف شناور ساده با چند شیء منتخب به جای کتابخانه‌های عظیم قدیمی.

نورپردازی (Lighting): نورپردازی در سبک مدرن مبتنی بر سادگی و کارایی است، اما این به معنای عدم زیبایی آن نیست. تاکید اصلی بر نور طبیعی است (همان‌طور که گفته شد)، با این حال نور مصنوعی مکمل بسیار هوشمندانه طراحی می‌شود. در یک فضای مدرن، معمولاً ترکیبی از نور عمومی (مثل پنل‌های سقفی ساده یا هالوژن‌های توکار در سقف کاذب) و نور موضعی (مثل آباژورهای ایستاده کنار مبل، چراغ‌های آویز بالای میز ناهارخوری یا نور زیر کابینتی در آشپزخانه) استفاده می‌شود تا هم روشنایی یکنواخت تامین شود و هم فضاها تعریف شوند. طرح چراغ‌ها خود اغلب مینیمال و هماهنگ با فضاست.

برای مثال، به جای لوسترهای کریستالی و پرشاخه، یک چراغ آویز خطی یا حلقوی با جنس فلز مات یا یک آویز شیشه‌ای تک‌رنگ بالای میز غذاخوری نصب می‌شود. آباژورها طرح‌های هندسی ساده دارند – کلاهک‌های استوانه‌ای یا مخروطی سفید بر روی پایه‌های باریک فلزی.

نورها معمولاً متمرکز و هدفمند هستند؛ مثلاً نورهای ریلی سقفی تابلوهای روی دیوار را روشن می‌کنند یا یک آباژور بازویی، نور مطالعه را روی مبل فراهم می‌کند. درجه روشنایی ترجیحاً قابل تنظیم (dimmable) است تا در مواقع مختلف جو مناسب ایجاد شود. نورهای مخفی در سقف یا کف (نور LED نواری زیر کابینت‌ها، در شیار سقف کاذب یا پله‌ها) نیز ابزار محبوبی در طراحی مدرن معاصر هستند که بدون آنکه منبع نور دیده شود، نور ملایم و خطی زیبایی تولید می‌کنند.

در مجموع، نورپردازی مدرن باید نامحسوس ولی موثر باشد – هم کافی برای انجام فعالیت‌ها و هم زیبا برای ایجاد حال‌وهوا. رنگ نور نیز عمدتاً سفید مایل به گرم (برای فضاهای مسکونی) یا سفید طبیعی است؛ نورهای رنگی و افکت‌های پیچیده کمتر به‌کار می‌روند مگر به‌عنوان هنر نور.

لوازم جانبی (Accessories): همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، لوازم جانبی در سبک مدرن کم ولی با دقت انتخاب می‌شوند. هر شیء دکوری باید نقشی در کامل‌کردن فضا داشته باشد و ترجیحاً یا کاربردی باشد یا اثر هنری مستقل. معمولاً طراحان مدرن چند قطعه برجسته را به فضا اضافه می‌کنند: مثلاً یک ساعت مدرن دیواری بزرگ، یک گلدان سرامیکی دست‌ساز روی میز ناهارخوری، یا یک مجسمه آبستره در کنج اتاق.

آثار هنری مدرن (مانند نقاشی‌های مدرن، عکاسی سیاه‌وسفید یا چاپ‌های انتزاعی) جایگاه ویژه‌ای در این سبک دارند و اغلب دیوارها را زینت می‌دهند. این آثار به دلیل سادگی محیط بیشتر به چشم می‌آیند و هویت هنری فضا را شکل می‌دهند. استفاده از آیینه‌های ساده با قاب‌های باریک فلزی یا بدون قاب، علاوه بر تزئین، به بزرگنمایی بصری فضا کمک می‌کند. کتاب‌ها نیز گاهی به عنوان دکور در میزهای جلو مبلی یا شلف‌ها چیده می‌شوند (عموماً کتاب‌های هنر و دیزاین با جلدهای شیک). پ

رده‌ها اگر نیاز به حفظ حریم یا کنترل نور باشد، معمولاً به صورت خیلی ساده انتخاب می‌شوند – پرده‌های حریر سفید، پرده کرکره‌های چوبی یا فلزی یا شیدهای پارچه‌ای رول‌شونده، که در زمان عدم نیاز تقریباً محو شوند و در زمان نیاز به‌کار آیند. بسیاری از خانه‌های مدرن حتی پرده ندارند تا اتصال فضای داخل با بیرون کامل‌تر باشد.

تجهیزات الکترونیک (مانند تلویزیون‌های صفحه‌تخت) معمولاً در دکور مدرن به‌صورت یکپارچه تعبیه می‌شوند تا دیده نشوند (تلویزیون روی دیوار نصب و سیم‌ها مخفی می‌شوند، سیستم‌های صوتی داخل سقف کار گذاشته می‌شوند). در نهایت، هر لوازم جانبی کوچکی – از کوسن‌ها تا ظروف دکوراتیو – باید از ساده‌ترین طرح و رنگ ممکن برخوردار باشد و حضورش در فضا سنجیده باشد. نتیجه چنین رویکردی فضایی است که با وجود معدود عناصر دکوری، خسته‌کننده یا خالی به نظر نمی‌رسد بلکه هر چیز سر جای خود بوده و چشم را به کیفیت و طراحی تک‌تک آن‌ها جلب می‌کند.

سبک مدرن در طراحی داخلی

 

تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و زیباشناختی سبک مدرن در فضاهای داخلی امروز

ظهور سبک مدرن در اوایل قرن بیستم، نه تنها یک تغییر ذائقه زیبایی‌شناختی بلکه بازتابی از تحولات فرهنگی و اجتماعی عمیق آن دوران بود. مدرنیسم محصول دنیایی بود که پس از انقلاب صنعتی با سرعت به سوی شهرنشینی، فناوری و تفکرات نو پیش می‌رفت.

این سبک تلاش کرد تا فضای زندگی انسان مدرن را با نیازهای جدیدش سازگار کند: خانه‌هایی کاربردی‌تر، بهداشتی‌تر، روشن‌تر و ساده‌تر که با زندگی ماشینی و شتابان هماهنگ باشند. برای مثال، پلان‌های باز و حذف اتاق‌های پذیرایی رسمی، نشان‌دهنده تغییر الگوی زندگی از تشریفات خشک گذشته به زندگی خانوادگی و غیررسمی‌تر بود.

آشپزخانه که در خانه‌های قدیمی فضایی پنهان و صرفاً کارکردی بود، در طراحی داخلی مدرن به قلب خانه تبدیل شد و با چیدمان باز به اتاق نشیمن پیوست؛ این امر یک تحول اجتماعی را نمایان می‌کند که در آن مشارکت همه افراد خانواده در تعاملات روزمره (حتی حین آشپزی) ارزشمند شد. امروزه این ایده‌ی آشپزخانه اپن چنان بدیهی است که تصور خانه بدون آن دشوار است، و این از میراث‌های سبک مدرن است.

مدرنیسم همچنین با دموکراتیک کردن طراحی همراه بود. تا قبل از آن، چیدمان‌های مجلل و مبلمان انحصاری عمدتاً در خانه ثروتمندان دیده می‌شد؛ اما طراحان مدرن نظیر Walter Gropius و Charles Eames به تولید مبلمان ارزان و انبوه برای توده مردم علاقه‌مند بودند تا طراحی خوب از آنِ همه باشد.

نتیجه آن شد که بسیاری از قطعات مبلمان مدرن (مثل صندلی‌های پلاستیکی قالبی یا میزهای فلزی مدولار) به صورت صنعتی تولید و با قیمت مناسب عرضه شدند. این رویه نفوذ طراحی داخلی را در زندگی روزمره مردم افزایش داد و کیفیت محیط زندگی را بهبود بخشید. برای نخستین بار، مفاهیم طراحی داخلی علمی و کاربردی به مسکن طبقه متوسط وارد شد؛ به عنوان نمونه، مبلمان توکار برای حداکثر استفاده از فضاهای کوچک شهری در نظر گرفته شد یا نورگیری طبیعی و تهویه در آپارتمان‌ها بهبود یافت.

از منظر زیباشناختی، سبک مدرن نگرش افراد را نسبت به زیبایی فضا دگرگون کرد. اگر در گذشته اتاق ایده‌آل اتاقی پر از جزئیات، اثاثیه فاخر و تزئینات پیچیده بود، مدرنیسم نشان داد که زیبایی می‌تواند در سادگی، خلوت بودن و عملکرد مناسب نیز وجود داشته باشد.

این آموزه به تدریج مورد پذیرش عموم قرار گرفت و هنوز هم در طراحی داخلی معاصر ریشه دوانده است – بسیاری از مردم امروز یک اتاق نشیمن با دیوارهای سفید، مبلمان ساده و نور طبیعی کافی را زیبا و حتی لوکس می‌دانند، چیزی که شاید برای ذهنیت قرن نوزدهمی بی‌روح و خالی جلوه می‌کرد. به این ترتیب، مدرنیسم معیارهای زیبایی‌شناسی و رنگ‌شناسی در طراحی داخلی را تغییر داد و نگاه ما را به فضایی که در آن زندگی می‌کنیم تحت تاثیر قرار داد.

یکی از تاثیرات مهم مدرن، وارد کردن طبیعت به فضای داخلی بود. معماران مدرن با بزرگ کردن پنجره‌ها، کاستن مرز بین داخل و خارج و استفاده از مواد طبیعی، سعی در تقویت ارتباط انسان با طبیعت داشتند. این ایده که فضای داخلی نباید از محیط بیرون گسسته باشد، امروزه در گرایش‌هایی مانند طراحی biophilic (طبیعت‌گرا) و استفاده گسترده از گیاهان آپارتمانی و نورخورشید در ساختمان‌های سبز ادامه پیدا کرده است.

خانه‌های مدرن اولیه مانند خانه‌های فرانک لوید رایت (مثلاً فالینگ‌واتر) یا میس ون‌درروهه (خانه فارنزورث) عملاً طبیعت را جزئی از دکور خود داشتند – یا با قرارگیری در دل مناظر طبیعی و دیوارهای شیشه‌ای، یا با استفاده از سنگ و چوب همان منطقه در ساخت داخل. این نگرش اکنون در طراحی پایدار (Sustainable Design) گسترش یافته که می‌کوشد همزیستی بهتری میان بنا و محیط پیرامونش ایجاد کند. نور طبیعی در این میان نقش کلیدی دارد و در کنار نورپردازی در طراحی داخلی، یکی از اساسی‌ترین ابزارهای بیان معمارانه در سبک مدرن محسوب می‌شود.

در عرصه فرهنگی و هنری، مدرنیسم در طراحی داخلی هم‌دوش با جنبش‌های مدرن در هنرهای تجسمی و ادبیات پیش رفت. مفاهیمی چون انتزاع (Abstraction)، کارکردگرایی (Functionalism) و آینده‌نگری (Futurism) در نقاشی، مجسمه‌سازی و سینما نیز مطرح شدند و طراحی داخلی مدرن هماهنگ با آن‌ها تکامل یافت.

در میانه قرن بیستم، مجلات تخصصی طراحی (مثل مجله Arts & Architecture در آمریکا) و نمایشگاه‌های بین‌المللی (مانند نمایشگاه بروکسل ۱۹۵۸) این سبک را به عنوان نماد پیشرفت و زندگی مدرن تبلیغ کردند. از آن پس، خانه‌ای با مبلمان مدرن و پلان باز نشانه‌ای از روشنفکری، تجدد و نگرش رو به آینده بود. حتی در کشورهای در حال توسعه از دهه ۶۰ میلادی به بعد، ساخت خانه‌ها و اماکن عمومی به سبک مدرن نوعی اعلام حضور در دنیای مدرن محسوب می‌شد.

با این حال، مدرنیسم کاملاً فراگیر و بدون چالش نبود. در ادامه به برخی نقدها و چالش‌های وارد بر این سبک می‌پردازیم که خود این نقدها نیز به تحولات بعدی در انواع سبک‌های طراحی داخلی منجر شدند.

سبک مدرن در طراحی داخلی سبک مدرن در طراحی داخلی

 

نمونه‌هایی از فضاهای طراحی‌شده با سبک مدرن

برای درک بهتر ویژگی‌های سبک مدرن، مرور نمونه‌های معروف اجراشده به ما کمک می‌کند. در سراسر جهان، ساختمان‌ها و فضاهای داخلی بسیاری بر اساس اصول طراحی داخلی مدرن طراحی شده‌اند که برخی اکنون به نمونه‌های کلاسیک و الهام‌بخش تبدیل شده‌اند.

یکی از نمادین‌ترین نمونه‌های فضای داخلی مدرن، خانهٔ فارنزورث (Farnsworth House) طراحی‌شده توسط میس ون‌درروهه در سال ۱۹۵۱ است. این خانه که از شیشه و فولاد بنا شده، تقریباً به‌صورت یک سالن یکپارچه طراحی شده است؛ درون آن هیچ دیوار جداکننده‌ای جز یک باکس چوبی مرکزی دیده نمی‌شود. ساکنین (دکتر ادیت فارنزورث) در این خانه، فضای نشیمن، غذاخوری و خوابشان همگی در امتداد هم قرار داشت و فقط توسط چیدمان مبلمان تعریف می‌شد.

طراحی داخلی خانه فارنزورث به معنای واقعی کلمه مینیمال بود – میس عمداً حتی جا برای کمد دیواری یا انباری پیش‌بینی نکرده بود تا هیچ چیز بر کف و سقف ساده فضا اضافه نشود. تنها مصالح به‌کار رفته در داخل، کف سنگ تراورتن و چوب گرم برای هسته مرکزی بود. نتیجه فضایی است که مانند یک جعبه شیشه‌ای شفاف بر روی ستون‌ها معلق است و سراسر طبیعت سبز اطراف در آن منعکس می‌شود. این فضای داخلی نشان داد که چگونه می‌توان بدون دیوار و تزئینات، فضایی برای زندگی خلق کرد؛ فضایی که بیش از آنکه با اشیاء پر شده باشد با نور و منظره پر شده است.

خانه فارنزورث تجسم واقعی اصل «کمتر بیشتر است» است و هنوز هم از دید بسیاری از معماران یک شاهکار طراحی داخلی و خارجی به‌شمار می‌آید. البته زندگی در چنین فضای افراطاً مینیمالی چالش‌هایی هم داشت که بعداً به آن اشاره خواهیم کرد (نارضایتی خود دکتر فارنزورث از کمبود حریم خصوصی و احساس بودن در قفس شیشه‌ای).

نمونه برجسته دیگر، خانهٔ ایمز (Eames House) یا Case Study House No. 8 است که توسط زوج طراح چارلز و ری ایمز در سال ۱۹۴۹ در لس‌آنجلس به عنوان خانه شخصی‌شان ساخته شد. خانه ایمز یک ساختار مدولار فولادی و شیشه‌ای دوطبقه است که داخل آن به شکل یک پلان باز تقسیم‌شده به فضاهای نشیمن، کار و خواب طراحی شده است.

تفاوت خانه ایمز با فارنزورث در این است که ایمزها خانه‌شان را به یک آزمایشگاه زنده تبدیل کرده بودند و پر از اشیاء و آثار متنوع از فرهنگ‌های مختلف کرده بودند. فضای داخلی خانه ایمز علی‌رغم پلان باز و ظاهر صنعتی سازه‌اش، پر از رنگ، بافت و زندگی بود – قفسه‌های باز پُر از کتاب و مجسمه‌های کوچک، مبلمان مشهور طراحی خودشان (از جمله صندلی Lounge Chair ایمز)، پارچه‌ها و آثار هنری محلی و جهانی در همه جا دیده می‌شد. در واقع ایمزها نشان دادند که یک فضای مدرن می‌تواند در عین حفظ اصول سادگی و عملکرد، شخصی و گرم و جذاب باشد.

اتاق نشیمن خانه ایمز با ارتفاع بلند و دیوار شیشه‌ای مشرف به طبیعت، در تاریخ طراحی داخلی به عکس‌های متعدد ثبت شده: فرشی ساده روی کف بتن، مبلمان مدرن (صندلی‌های راحتی و میزهای قهوه‌خوری) و در عین حال آبجکت‌های هنری از فرهنگ‌های بومی آمریکا تا هنر مدرن اروپا کنار هم چیده شده بودند. این تلفیق هنرمندانه بیانگر دیدگاه جامع ایمزها نسبت به زندگی و طراحی بود – اینکه فضای ساده مدرن می‌تواند ظرفی باشد که محتوا و هویت ساکنانش را با آغوش باز بپذیرد. خانه ایمز امروز به عنوان موزه نگهداری می‌شود و همچنان الهام‌بخش طراحان برای ایجاد تعادل میان سادگی ساختار و غنای محتوا است.

از دیگر نمونه‌های مشهور جهانی می‌توان به ویلای ساوا (Villa Savoye) اثر لو کوربوزیه (فرانسه، ۱۹۳۱) اشاره کرد که فضای داخلی آن با پلان آزاد، دیوارهای سفید منحنی و پنجره‌های نواری ممتد، یک بیانیه مدرنیستی قوی بود. تمام وسایل داخلی ویلا ساوا ساده و توکار طراحی شده بودند و کوربوزیه حتی مبلمانی مدولار (صندلی‌ها و مبل‌های استیل لوله‌ای) برای آن طراحی کرد.

همچنین خانه شیشه‌ای فیلیپ جانسون (Philip Johnson’s Glass House) (آمریکا، ۱۹۴۹) که الهام‌گرفته از خانه فارنزورث بود، یک حجم شیشه‌ای با پلان داخلی کاملاً باز (فقط با یک بخش استوانه‌ای مرکزی به عنوان حمام) می‌باشد – این خانه نیز نمونه‌ای از اوج مینیمالیسم مدرن در زندگی واقعی است. فضاهای عمومی هم از مدرنیسم تاثیر گرفتند: لابی‌های هتل‌ها و ادارات در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ با مرمر و متریال‌های مدرن چیده شدند، گالری‌ها و موزه‌هایی مثل موزه گوگنهایم نیویورک (اثر فرانک لوید رایت، ۱۹۵۹) با فضاهای داخلی سیال و بی‌تزئین، خود بخشی از تجربه هنری مدرن شدند. در این فضاها، نورپردازی طبیعی و مصنوعی نقش اصلی را در ایجاد حس فضا ایفا می‌کرد.

در ایران نیز نمونه‌های شاخصی از طراحی داخلی مدرن در میانه قرن بیستم شکل گرفت؛ از جمله بخش‌هایی از کاخ نیاوران که در دهه ۱۳۵۰ با مبلمان مدرن ایتالیایی چیدمان شد یا ساختمان‌هایی مانند سفارت آمریکا (ساختمان سابق موزه هنرهای معاصر تهران) که با سطوح بتن اکسپوز، پنجره‌های بلند و نور طبیعی فراوان، فضای داخلی مدرنی داشتند. هرچند در ایران آن دوره سبک مدرن غالب نشد و بیشتر در ساختمان‌های عمومی یا خانه‌های افراد پیشرو مشاهده گردید.

به طور خلاصه، فضاهای مدرن معروف جهان – چه خانه‌های شخصی چون فارنزورث و ایمز، چه فضاهای عمومی – همگی پیام یکسانی داشتند: زیبایی در سادگی و هماهنگی. آن‌ها تبدیل به الگوهایی شدند که نسلی از طراحان پس از خود را تحت تأثیر قرار دادند و نشان دادند چگونه می‌توان چهارچوب‌های سنتی سبک‌های طراحی داخلی را شکست و به شیوه‌ای نو زندگی کرد. البته این سبک بی‌منتقد نماند و در بخش بعد به نقدها و چالش‌های وارد بر آن می‌پردازیم.

سبک مدرن در طراحی داخلی سبک مدرن در طراحی داخلی

 

نقدها و چالش‌های وارد بر سبک مدرن

با وجود تاثیرگذاری و محبوبیت سبک مدرن، این رویکرد نیز همواره منتقدانی داشته و اجرای آن در عمل با چالش‌هایی همراه بوده است. در این بخش، به برخی از مهم‌ترین نقدهایی که بر طراحی داخلی مدرن وارد شده و نیز دشواری‌های اجرایی آن اشاره می‌کنیم:

سردی و بی‌روح بودن فضا: یکی از رایج‌ترین انتقادها به سبک مدرن این است که فضاهای بسیار مینیمال و خالی آن می‌تواند سرد، بی‌روح و غیرشخصی احساس شود. منتقدان می‌گویند حذف اکثر تزئینات و وسایل شخصی از محیط، هرچند فضا را شیک و مرتب می‌کند ولی ممکن است حس گرما و زندگی را کاهش دهد. برای بسیاری از افراد، خانه نه تنها یک اثر طراحی بلکه محل آسایش و خاطره است؛ آن‌ها دوست دارند اطرافشان پر از اشیائی باشد که داستانی دارند (عکس‌های خانوادگی، یادگاری‌ها، کتاب‌ها و…)، در حالی که طراحی مدرن صرف‌نظر از این عواطف، به حذف همه حاشیه‌ها می‌پردازد.

نتیجه می‌تواند فضایی شبیه نمایشگاه یا مطب پزشکی شود که در آن زندگی واقعی دشوار باشد. حتی ادیت فارنزورث که خانه بسیار مینیمال میس ون‌درروهه به نام او ساخته شد، پس از سکونت در آن انتقاد کرد که خانه‌اش بیش از حد خلوت و «مثل قفسی شیشه‌ای» است. وی احساس می‌کرد این طراحی فوق‌العاده مینیمال، آزادی عمل او را در چیدمان زندگی روزمره‌اش سلب کرده؛ به طور مثال نمی‌توانست یک چوب‌لباسی یا کتابخانه اضافه کند بدون آنکه از بیرون منظره‌ی خانه را «خراب» کند. این گونه انتقادات نشان می‌دهد که در سبک مدرن اولیه گاهی جنبه انسانی و راحتی فدای اصل‌های زیبایی‌شناختی می‌شد.

فقدان هویت شخصی: مرتبط با نکته قبل، برخی معتقدند خانه‌های مدرن به دلیل شباهت بسیار به هم (دیوارهای سفید، مبلمان ساده، پلان باز) می‌توانند فاقد هویت و شخصیت منحصربه‌فرد شوند. در یک خانه کلاسیک یا روستیک، وسایل عتیقه، رنگ‌های خاص یا کلکسیون‌های شخصی صاحبخانه بخشی از هویت او را منعکس می‌کند؛ ولی اگر دو آپارتمان مدرن را با هم مقایسه کنید، احتمالاً هر دو ترکیب مشابهی از مبل‌های مدرن خنثی، میزهای شیشه‌ای و دیوارهای خالی دارند.

این تشابه که نتیجه پایبندی به اصول مینیمالیستی است، می‌تواند حس غیربومی بودن یا عدم تعلق ایجاد کند. منتقدان می‌گویند طراحی داخلی باید داستان‌گو باشد و سلیقه و تاریخچه ساکنان را بازتاب دهد، اما مدرنیسم اولیه این فرصت را کمتر فراهم می‌کرد. البته امروزه بسیاری از طراحان داخلی با ترکیب المان‌های مدرن و شخصی تلاش می‌کنند این ضعف را برطرف کنند (مثلاً استفاده از هنر و خاطرات شخصی در چارچوب مینیمال).

عملکردگرایی افراطی در مقابل راحتی عاطفی: شعار «فرم تابع عملکرد» به ایجاد فضاهای بسیار کارآمد منجر شد، اما گاهی جنبه‌های عاطفی و روانی محیط نادیده گرفته شد. یک انتقاد این است که مدرنیسم بیش از حد بر نیازهای فیزیکی تمرکز کرد (نور، هوا، کارایی) و نیازهای احساسی انسان به تنوع بصری، حس تعلق و خاطره‌انگیزی را فراموش کرد.

برای نمونه، حذف الگوها و رنگ‌ها ممکن است فضا را آرام کند ولی در درازمدت می‌تواند خسته‌کننده و بی‌انگیزه شود؛ انسان‌ها به طور طبیعی مجذوب تنوع رنگ‌ها و طرح‌ها هستند و یک محیط کاملاً خنثی شاید برای همه آرامش‌بخش نباشد. همچنین عملکردگرایی خشک گاهی منجر به طراحی‌های غیرانسانی شد – به عنوان مثال، صندلی‌های کاملاً ساده مکعبی شکل که زیبا بودند اما چندان راحتی ارگونومیک نداشتند (برخلاف شعار خود مدرن که راحتی را می‌خواست).

البته بسیاری از طراحان مدرن مانند آلوار آلتو و شارلوت پرونده این نقدها را جدی گرفتند و سعی کردند نرمی و انسانیت را به مدرنیسم بیفزایند. با این حال، این نقد وارد است که در برخی پروژه‌های مدرن (خصوصاً فضاهای اداری دهه ۱۹۶۰) محیط‌ها آنقدر سرد و ماشینی شدند که کاربران ارتباط عاطفی با آن‌ها برقرار نمی‌کردند.

چالش نگهداری و نظم: یک فضای مدرن مینیمال برای آنکه زیبا به نظر برسد، نیازمند نظم و ترتیب دائمی است. وقتی سطوح خالی زیاد و کمدهای دربسته کم باشد، کوچک‌ترین بهم‌ریختگی فوراً در چشم می‌آید و ظاهر ساده فضا را مخدوش می‌کند. بنابراین سبک مدرن از ساکنان می‌خواهد که مرتب و خلوت‌چین باشند و هر چیزی را سر جای خود برگردانند.

این امر برای بسیاری از خانواده‌ها در عمل دشوار است. در یک خانه کلاسیک پُر وسیله، شاید کمی شلوغی میان انبوه چیدمان گم شود، اما در خانه مدرن یک اسباب‌بازی وسط سالن خیلی توی ذوق می‌زند. همچنین کمبود فضاهای ذخیره‌سازی (به دلیل حذف بوفه‌ها و کمدهای بزرگ در طراحی مینیمال) یک چالش دیگر است. طراحی مدرن اولیه گاهی اهمیت نیازهای روزمره را دست‌کم گرفت.

به همین خاطر، طراحان داخلی معاصر یاد گرفته‌اند که برای موفقیت یک پروژه مدرن، باید فضاهای مخفی برای نگهداری وسایل طراحی کنند (مثلاً کمدهای دیواری توکار که در دیوار ادغام می‌شوند) تا خانه در عین زندگی‌شده بودن مرتب بماند.

عدم تناسب با برخی فرهنگ‌ها و سلایق: سبک مدرن محصول فرهنگ غرب قرن بیستم است و در برخی جوامع ممکن است کاملاً با زیبایی‌شناسی بومی هم‌خوانی نداشته باشد. برای مثال، در فرهنگ‌های خاورمیانه که علاقه به رنگ‌های تند و الگوهای غنی وجود دارد، فضای بسیار خلوت و خنثی مدرن شاید سرد به نظر برسد. همچنین در خانواده‌های سنتی پرجمعیت، پلان باز مدرن که حریم فضاها را کاهش می‌دهد، همیشه مطلوب نیست.

بنابراین یکی از چالش‌ها، بومی‌سازی طراحی داخلی مدرن در کشورهای مختلف بود – گاهی ترکیب سبک مدرن با عناصر سنتی محلی برای ایجاد حس آشنایی لازم شد (مانند کاری که در ایران برخی معماران نظیر هوشنگ سیحون در تلفیق مدرن و بومی انجام دادند). امروزه نیز بسیاری ترجیح می‌دهند مدرن خالص را با چاشنی‌های بوهمی، صنعتی یا روستیک تلفیق کنند تا فضا شخصیت‌مندتر شود.

واکنش‌های جنبش‌های بعدی: انتقاداتی که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی به مدرنیسم شد، زمینه‌ساز شکل‌گیری جنبش‌های جدیدی مانند پست‌مدرنیسم در طراحی داخلی گردید. پست‌مدرن‌ها بر این باور بودند که مدرن بیش از حد جدی و خشک است و باید با طنز، تاریخ‌گرایی و رنگ‌آمیزی همراه شود. لذا در طراحی داخلی پست‌مدرن شاهد بازگشت رنگ‌های تند، اشکال بازیگوشانه و المان‌های تزیینی کلاسیک بودیم. این واکنش‌ها اگرچه افراطی بودند، اما پیامی داشتند: اینکه طراحی داخلی تنها یک ماشین عملکردگرا نیست، بلکه بستری برای لذت بصری و بیان فرهنگی است. نتیجه این روند، پیدایش شاخه‌های متنوعی چون مدرن معاصر، مدرن ارگانیک و مینیمالیسم گرم بود که با افزودن رنگ، بافت طبیعی و نورپردازی نرم، ضعف‌های سردی مدرن اولیه را تعدیل کردند.

با این همه نقد، باید گفت بسیاری از آن‌ها توسط خود مکتب مدرنیسم به مرور هضم و رفع شد. مدرنیسم از ابتدا یک جنبش یک‌دست نبود و طراحان مختلف رویکردهای متفاوتی داشتند – برخی مانند میس ون‌درروهه به مینیمالیسم مطلق روی آوردند و برخی مانند آلوار آلتو مدرنیسم انسانی‌تر را پی گرفتند. در واقع انتقادات کمک کرد که سبک مدرن انعطاف‌پذیرتر و پربارتر شود.

به طور نمونه، انتقاد از سردی فضاها باعث شد در طراحی‌های مدرن معاصر اضافه کردن رنگ‌های شاد یا بافت‌های چوب و پارچه برای ایجاد حس گرم‌تر پذیرفته شود. یا مشکل کمبود فضای انباری در خانه‌های مدرن دهه ۵۰، منجر به این شد که امروز در هر پروژه مینیمال، یک اتاق ذخیره یا کابینت‌های مخفی حتماً طراحی ‌شود. همچنین تاکید جدید بر پایداری و مسائل محیط‌زیستی در سال‌های اخیر، به نوعی پیوند دوباره با فلسفه مدرنیسم است که سادگی و پرهیز از افراط را توصیه می‌کرد – با این تفاوت که حالا کمینه‌گرایی علاوه بر زیبایی، از منظر مصرف کمتر منابع و سازگاری با محیط‌ زیست هم ارزش شمرده می‌شود.

در پایان باید تاکید کرد که هیچ سبکی عاری از اشکال نیست و طراحی داخلی هنری است که بین اصول زیبایی‌شناسی، نیازهای عملکردی و خواسته‌های انسانی تعادل برقرار می‌کند. سبک مدرن به عنوان یک انقلاب فکری در زمان خود، دنیای طراحی را دگرگون کرد، اما خود نیز در مواجهه با بازخوردها تکامل یافته است. خانه‌های مدرن امروز شاید کمتر شبیه گالری هنری و بیشتر شبیه یک خانه گرم باشند – و این حاصل نقدهایی است که به موقع مطرح شدند و توسط طراحان خلاق شنیده شدند.

سبک مدرن در طراحی داخلی سبک مدرن در طراحی داخلی

 

سبک مدرن در طراحی داخلی، علی‌رغم گذشت دهه‌ها از پیدایش آن، همچنان به عنوان یکی از ارکان طراحی معاصر حضور دارد. این سبک با تاکید بر سادگی، عملکرد و زیبایی‌شناسی ناب، نوعی زبان جهانی برای فضاهای داخلی ایجاد کرد که در آن کیفیت بر کمیت ترجیح دارد. ما در این مقاله دیدیم که چگونه مدرنیسم از دل تحولات صنعتی و فرهنگی زاده شد و با شعارهایی همچون «فرم تابع عملکرد» و «کمتر بیشتر است» به جنگ تزئین‌گرایی افراطی گذشته رفت.

اصول کلیدی آن – از پلان‌های باز، چیدمان هوشمندانه و نورپردازی طبیعی گرفته تا پالت رنگی خنثی و وفاداری به متریال – شکل جدیدی از زندگی را معرفی کردند که ساده‌تر، روشن‌تر و سازمان‌یافته‌تر بود. این اصول چنان تأثیر عمیقی بر طراحی گذاشتند که حتی سبک‌های دیگر طراحی داخلی نیز ناگزیر وام‌دار آن شدند؛ برای مثال، سبک معاصر امروز عملاً بر دوش مدرنیسم ایستاده و بسیاری از ارزش‌های آن (مانند فضای باز، خطوط ساده و دوری از تجمل غیرضروری) را در خود دارد.

از سوی دیگر، بررسی نقدها و چالش‌های سبک مدرن به ما یادآور شد که طراحی برای انسان‌ها انجام می‌شود و جنبه‌های احساسی و هویتی را نباید فدای اصول خشک نمود. خود مدرنیسم نیز در واکنش به این نقدها تطور یافت و چهره انسانی‌تری به خود گرفت. این انعطاف‌پذیری نشان می‌دهد که مدرنیسم صرفاً یک سبک تاریخی نیست، بلکه یک طرز فکر پویا است که با زمان پیش می‌رود. امروزه مفاهیمی چون مینیمالیسم گرم، مدرن ارگانیک یا طراحی پایدار، همگی در امتداد و تکامل همان ایده‌های مدرن اولیه هستند – ساده‌سازی فضا، استفاده هوشمندانه از فناوری و متریال طبیعی، و توجه به سلامتی و آسایش انسان در محیط زندگی.

در نهایت، سبک مدرن به عنوان یکی از پایه‌های آموزش طراحی داخلی باقی مانده است. یادگیری از آن برای هر طراح نه‌تنها از جهت تاریخی بلکه به عنوان جعبه‌ابزاری از اصول ارزشمند اهمیت دارد. حتی اگر کسی مستقیماً فضایی به سبک مدرن طراحی نکند، درک مفاهیمی مانند تعادل بصری، کارکردگرایی، انسجام متریال و اهمیت نور که مدرنیسم بر آن‌ها تاکید داشت، برای خلق هر فضای موفقی ضروری است. به بیان دیگر، مدرنیسم میراثی است که چارچوب تفکر ما را درباره طراحی شکل داده است – از پلان خانه‌هایمان گرفته تا مبلمانی که استفاده می‌کنیم – و این میراث همچنان زنده و تأثیرگذار است.

سبک مدرن شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد، اما همین سادگی حاصل اندیشه‌ای عمیق و کمال‌گراست که می‌کوشد «بیشترین اثر با کمترین عناصر» را به دست دهد. بررسی جامع این سبک نشان می‌دهد که چرا یک اتاق نشیمن مدرن با وجود خلوت بودن، می‌تواند احساسی از آرامش، نظم و زیبایی را القا کند که در بسیاری از سبک‌های شلوغ‌تر به‌دست‌آمدنی نیست. البته چنان‌که گفتیم، اعتدال و تطبیق با زمینه اهمیت دارد و سبک مدرن هم باید با نیازها و روحیات کاربران متوازن شود.

در جمع‌بندی نهایی، می‌توان گفت سبک مدرن در طراحی داخلی یک فصل مهم از داستان طراحی است که فصول بعدی بدون آن قابل نگارش نبودند. این سبک با ترکیب نوآورانه علم و هنر، محیط زندگی انسان را دگرگون کرد و استانداردهای تازه‌ای بنا نهاد که تا امروز راهنمای طراحان است. در عین حال، مدرنیسم پایان تاریخ طراحی نبود بلکه سکویی برای پرش به سوی ایده‌های جدیدتر شد.

فهم دقیق سبک مدرن – از مبانی فلسفی تا جزئیات اجرایی – به ما امکان می‌دهد که نه تنها از زیبایی‌های آن لذت ببریم بلکه آگاهانه نقاط ضعفش را نیز جبران کنیم و فضای داخلی آینده را بهتر و انسانی‌تر بسازیم. به قول لوئیس سالیوان، «فرم از دل عملکرد زیبا می‌شود» – و این درسی است که مدرنیسم برای همیشه به ما آموخت و همچنان چراغ راه طراحی داخلی معاصر باقی خواهد ماند.

 

 

جهت دسترسی به مطالب بیشتر، به این صفحه از سایت مراجعه کنید.

جهت دسترسی به کتب مرتبط با طراحی داخلی، به این سایت مراجع کنید.

پست های مشابه

هشتمین دوره‌ی فستیوال معماری و مردم

برای رفتن به صفحه این پست روی دکمه زیر کلیک کنید
مشاهده پست

نشست اول از فصل سوم سلسله نشست‌های مربوطیت

برای رفتن به صفحه این پست روی دکمه زیر کلیک کنید
مشاهده پست

۱۴ مهر؛ روز تهران، بزرگداشت قلب تپنده ایران

برای رفتن به صفحه این پست روی دکمه زیر کلیک کنید
مشاهده پست
نظرات پست

یک دیدگاه بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

” تمامی حقوق مادی و معنوی محتوا متعلق به پایگاه خبری جهان معماری می باشد “