معماری برای انسانیت: رویکردی بشردوستانه در پاسخ به بحرانها
معماری برای انسانیت (Architecture for Humanity) یک جنبش و سازمان غیرانتفاعی بینالمللی بود که از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۵ در سانفرانسیسکو فعال بود و بهدنبال «ارائه راهحلهای معماری برای بحرانهای بشردوستانه» بود. در این رویکرد، معماری در درجه اول خدمتی به نیازهای انسان تلقی میشود و اصولی مانند کارآیی، دوام، انعطافپذیری در برابر بلایا و احترام به کرامت انسانی بر اولویتهای زیباییشناختی فائق میآیند. بهعبارت دیگر، هدف اساسی معماری برای بشریت طراحی فضاهایی است که ضمن پایداری و مقاوت در شرایط سخت (زلزله، جنگ، سیل و غیره) برای ساکنان خود امکانات و عزتنفس کافی فراهم کنند. از دید کارشناسان این حوزه «طراحی خوب چیزی فراتر از ظاهر و عملکرد صرف است؛ طراحی باید بر مبنای مشارکت و توانمندسازی جامعه باشد». بدین معنی که پروژهها باید علاوه بر امنیت و دوام، حس مشارکت مردمی و مالکیت اجتماعی را نیز تقویت نمایند. همچنین رویکرد معماری بشردوستانه به اتخاذ مصالح و روشهای بومی و کمهزینه برای ساخت سرپناههای مقاوم تأکید دارد؛ برای نمونه تیمهای متخصص در بازسازی پس از فاجعه، با استفاده از مصالح بهینه و روشهای پیشساخته، سکونتگاههای ارزان و دارای صرفهجویی انرژی را بین دورههای اضطراری و بازسازی بلندمدت پل میزنند. افزون بر این، پروژههای معطوف به پناهگاههای پناهندگان نیز سعی در ایجاد فضاهای امن و شاداب دارند؛ معماری «فضاهای امن» (Safe Spaces) که توسط Architecture for Humanity پیشنهاد شد، با بهکارگیری مصالح بومی و فراهمکردن سایه و تهویه، محیط مناسبی فراهم میآورد تا آوارگان احساس هویت و کرامت نمایند. در مجموع میتوان گفت معماری بشردوستانه در صدد «تضمین ایمنی، کارایی و دوام» برای کاربران خود است و در عین حال «کرامت انسانی و مشارکت جامعه» را اولویت میدهد.
تاریخچه و سازمان معماری برای انسانیت
معماری برای انسانیت در ۶ آوریل ۱۹۹۹ توسط کامرون سینکلر و کیت استور تأسیس شد. این بنیانگذاران پس از مشاهده بحرانی بیخانمان شدن آوارگان بازگشتی کوزوو در پایان جنگ بالکان، انگیزه یافتند تا معماری را در خدمت پاسخگویی به نیازهای انسانی قرار دهند. نخستین پروژههای سازمان طراحی مسکن موقت و پایدار برای آوارگان کوزوو بودند. در دهه بعدی، AFH با برگزاری مسابقات طراحی آزاد و بهرهگیری از مدل منبعباز (open source)، مدلی جدید برای کمکرسانی توسعه داد؛ برای مثال از سال ۲۰۰۵ اولین سازمانی شد که طرحهای معماری را تحت مجوز خلاقیت مشترک (Creative Commons) منتشر میکرد تا اسناد طراحی در دسترس عموم قرار گیرند. طی حیات خود، این سازمان در حدود ۴۵ کشور فعالیت کرده و بیش از ۲٫۸ میلیون نفر را در چند هزار محل به کمک پروژههای خود تحت پوشش قرار داده بود. از دیگر اقدامات مهم آن انتشار کتابهای “Design Like You Give a Damn” (2006 و 2012) و راهاندازی شبکه جهانی معماری باز (Open Architecture Network) بود که طراحیگران را به اشتراک دانش و طرحها تشویق میکرد.
با این حال، در اوایل سال ۲۰۱۵ خبر ناگهانی تعطیلی دفتر مرکزی AFH در سانفرانسیسکو و پرونده ورشکستگی آن منتشر شد. این انحلال بهدنبال مشکلات مالی و مدیریتی پدید آمد؛ گزارشها از ترکیبی «سمّی از رشد بیش از حد، هزینههای کنترلنشده و ضعف در ارتباطات» سخن گفتهاند که نهایتاً به ورشکستگی سازمان انجامید. پس از تعطیلی سازمان مرکزی، حدود ۵۹ دفتر محلی مستقل AFH در سراسر آمریکا که پیش از آن خودکفا عمل میکردند، بهصورت شبکهای نامتمرکز فعالیت خود را ادامه دادند. این گروههای داوطلب نهایتاً در مارس ۲۰۱۶ اعلام کردند که نام خود را به «شبکه همکاری معماری آزاد» (Open Architecture Collaborative – OAC) تغییر دادهاند و رسالت اصلی معماری برای بشریت را ادامه خواهند داد. امروزه OAC بهعنوان یک سازمان جهانی از برنامهریزان، معماران و فعالان اجتماعی شناخته میشود که با تأکید بر طراحی مشارکتی و ایفای نقش فعال جوامع محلی، به حل مسائل اجتماعی-فرهنگی میپردازد.
پروژههای نمونه در مناطق بحرانزده
معماری برای انسانیت و شبکههای مرتبط با آن پروژههای متعددی در مناطق جنگزده و زلزلهزده اجرا کردهاند. از جمله برجستهترین این پروژهها میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
-
بازسازی هائیتی (۲۰۱۰–۲۰۱۵): پس از زلزله مهیب ژانویه ۲۰۱۰ هائیتی، دفتر AFH در پورتو پرنس فعالیت گستردهای را آغاز کرد. در طی تقریباً پنج سال، این دفتر نزدیک به ۵۰ پروژه را به پایان برد که شامل ساخت صدها واحد مسکونی، چندین کلینیک پزشکی و ۱۳ ساختمان آموزشی در چارچوب «طرح مدرسههای هائیتی» میشد. به گفته مدیر وقت پروژهها، این طرحها نشان دادند که معماران و استادکاران محلی هائیتی توانمندند فضاهای آموزشی شایستهای بسازند و ساکنان بومی را در فرایند تصمیمسازی مشارکت دهند. در کل، اقدامات AFH در هائیتی بیش از یک میلیون نفر را منتفع ساخت و به نزدیک به ۱۸۰۰۰ دانشآموز فضای آموزشی پایدار اهدا کرد.
-
مراکز «فوتبال برای امید» در آفریقا: این مجموعه پروژهها هم در قالب مشارکت AFH با سازمانهای بینالمللی ورزشی و خیریه مانند FIFA و streetfootballworld شکل گرفت. بهعنوان نمونه، ساخت نخستین مرکز فوتبال برای امید در نزدیکی کیپتاون (آفریقای جنوبی) در سال ۲۰۰۹ آغاز و در جریان جام جهانی ۲۰۱۰ تکمیل شد. این مراکز علاوه بر زمین فوتبال، فضاهایی را برای آموزش و بهداشت عمومی فراهم میکنند تا از طریق فوتبال به تقویت مهارتها و سلامت کودکان و جوانان جامعه کمک شود. دفتر مرکزی AFH آنگونه توصیف میکند که این ساختمانها «تسهیلات ترویج سلامت، آموزش و فعالیتهای ورزشی» را در خدمت توسعه اجتماعی جوامع محلی قرار میدهند. بهطور کلی دهها مرکز «فوتبال برای امید» در کشورهای مختلف آفریقایی (نظیر نایروبی کنیا، نامیبیا و مالی) توسط AFH طراحی و ساخته شدند تا کودکان مناطق محروم را گرد هم آورده و امید را باز گردانند.
-
افغانستان: در افغانستان، پروژههای متعددی بر محور بازسازی پس از جنگ و فراهم کردن فضای آموزشی و تفریحی برای جوانان اجرا شد. برای مثال، یکی از پروژههای شناختهشده AFH مرکز ورزشی-اجتماعی «اسکیتستان» در کابل بود که با حمایت نایکی ایجاد شد و به کودکان و نوجوانان افغان خدمات ورزشی و آموزشی ارائه میکند. این پروژه همزمان اهداف تفریحی و تربیتی را تعقیب میکند و نمونهای از همکاری چندجانبه برای تقویت ظرفیتهای محلی به شمار میرود. علاوه بر این، دفتر AFH پس از طوفان سوپراستورم سندی (۲۰۱۲) در شرق آمریکا نیز برنامههای بازسازی مسکن (مانند طرح نمونهخانههای بیلوکسی در میسیسیپی) و برنامههای آموزشی را پیش برد. (گرچه نیازی به منابع خاص برای ذکر پروژههای ایالاتمتحده نداریم، اما ذکر آن نشان میدهد حوزه عمل AFH بسیار گسترده بود.)
این فهرست شامل مناطق مورد اشارهٔ پرسش (افغانستان و چند کشور آفریقایی) و سایر نقاط بحراندیده مانند ژاپن پساز سونامی ۲۰۱۱ و نیویورک پس از طوفان سندی را دربرمیگیرد. به طور کلی، AFH افتخار خود را در اجرای برنامههای مهمی مانند ساخت بیش از دوازده مدرسه در هائیتی پس از زلزله و مشارکت در بازسازی گسترده پس از بلایای طبیعی و جنگها میدانست.
نقش اجتماعی و مشارکت محلی
شیوه معماری بشردوستانه با ایجاد فضاهای عمومی و زیرساختهای مورد نیاز جوامع آوارهشده، نقش اجتماعی مهمی ایفا میکند. از یک سو این پروژهها امکانات آموزشی، بهداشتی و ورزشی (مانند مدارس، کلینیکها و زمینهای فوتبال) را تأمین میکنند که به ترمیم بافت اجتماعی کمک میکند. برای مثال در هائیتی بهرغم شرایط سخت پس از زلزله، با همکاری معماری برای بشریت و معماران محلی، ساختمانهای زیبایی ساخته شد که علاوه بر کارکرد مورد نیاز، باعث تقویت روحیه جامعه گردید. از سوی دیگر، مشارکت ساکنان بومی در طراحی و ساخت پروژهها از مهمترین ویژگیهای این رویکرد است. AFH معمولاً جوامع محلی را در تمام مراحل (از نیازسنجی تا اجرا) دخیل میکرد؛ بهنحوی که کارگران و معماران همان جامعه در ساخت پروژه نقش اساسی داشتند. این روشها ضمن ایجاد حس مالکیت، موجب توانمندسازی ساکنان میشود؛ بهطوریکه مشارکت در فرآیند طراحی و اجرا، افراد را نسبت به نتیجهیاریافته خود متعهد و افتخار میکند.
مطالعات نشان داده است که چنین پروژههایی با جلب همکاری معماران و استادکاران محلی و برگزاری کارگاههای مشارکتی، قدرت عمل جوامع را بازمیگردانند. به عنوان مثال، مدیران سابق AFH میگویند «بازسازی مدارس نشان داد که معماران و صنعتگران هائیتی میتوانند فضاهای آموزشی زیبایی بسازند» و برنامهریزیهای مشارکتی باعث شد «صدای جوامع در تصمیمگیریها شنیده شود». بهعبارت دیگر، هدف نهایی این معماری فراتر از ساخت سازه است و ایجاد «شعور جمعی» در میان جوامع آسیبدیده و بازگرداندن کرامت انسانی آنان میباشد.
چالشها و نقدها
با این که رویکرد معماری برای بشریت دستاوردهای چشمگیری داشته، اما انتقادها و چالشهایی نیز با آن همراه بوده است. یکی از بزرگترین مشکلات این سازمانها، مسائل مالی و پایداری اقتصادی است. به عنوان نمونه، مطالعات نشان داده AFH پس از سالها تلاش برای رشدِ بیرویه، با هزینههایی خارج از کنترل و ضعف در مدیریت مالی مواجه شد که نهایتاً به ورشکستگی آن انجامید. علاوه بر این، برخی منتقدان معتقدند که پروژههای بشردوستانه گاهی بیشتر برای جلب حامیان مالی طرحریزی میشوند تا رفع نیازهای واقعی بومی. آنها هشدار دادهاند که «ساخت پروژههای پرزرقوبرق برای جذب کمککنندگان میتواند با نیاز و فرهنگ محلی مطابقت نداشته باشد و منابع را هدر دهد». براساس این دیدگاه، تأکید بیش از حد بر ساخت نمادین (مثلاً مدرسهای طراحی شده توسط معمار مشهور) ممکن است مسائل زیرساختی را نادیده گیرد و موجب بیثباتی پروژهها شود.
از سوی دیگر، مسائل فرهنگی و سیاسی نیز میتواند محدودیتآفرین باشد. اختلافات قومی یا مذهبی در برخی جوامع، و همچنین تعارض با نهادهای محلی (دولتها یا گروههای ذینفوذ) گاه کار همکاری معماران داوطلب را دشوار میکند. همچنین برخی دانشمندان میگویند فقدان راهبردهای بلندمدت برای نگهداری و توسعه پروژهها پس از اتمام کمک اولیه، کارایی این برنامهها را کاهش میدهد؛ زیرا بسیاری از مجموعهها کوتاهمدت طراحی شده و پس از قطع حمایتها دیگر پیگیری نمیشوند. در مجموع میتوان گفت «فرهنگسازی محلی، تأمین مالی پایدار و توان ادامهپذیری پروژهها» همچنان از بزرگترین چالشهای معماری بشردوستانه هستند.
تداوم رویکرد در قالبهای نوین و تأثیر بر آموزش
با وجود مشکلات ذکرشده، فلسفه و ایدههای معماری بشردوستانه به اشکال جدیدی ادامه یافته است. تشکیلات اصلی AFH ممکن است در سال ۲۰۱۵ بسته شده باشد، اما «شبکه همکاری معماری آزاد» (OAC) اصول آن را با قوّت بیشتری پی گرفته است. این سازمان نوظهور، که از اتحاد فصول مختلف AFH در بیش از ۲۰ کشور شکل گرفته و بیش از ۱۱,۵۰۰ عضو دارد، به طراحی مشارکتی و توانمندسازی پایدار جوامع محروم تأکید میکند. در منشور OAC آمده است که «ما به اقدام از پایین به بالا و مشارکت همگانی اعتقاد داریم». رهبران OAC صراحتاً گفتهاند که قصد دارند فراتر از پروژههای تکرویدادی عمل کنند و با رویکردی نیازمحور، به ریشههای مشکلات اجتماعی بپردازند. در عمل، این بدان معناست که معماران جدید از همان ابتدای کار با جامعه در ارتباط هستند، بهجای مداخله کوتاهمدت واکنشی، به تقویت پایههای زیربنایی برای تابآوری بلندمدت میاندیشند.
همزمان، تمرکز بر آموزش و ظرفیتسازی معماران و طراحان نوپا به عنوان بخشی از مأموریت تعقیب میشود. به عنوان نمونه، برنامه «مسیرهای تحقق برابری» (Pathways to Equity) توسط OAC راهاندازی شده است تا از طریق کارگاههای آموزشی و تجربههای میدانی، متخصصان معماری را با روشهای «طراحی با تأثیر اجتماعی مسئول» آشنا کند و آنها را برای کار در جوامع محروم تجهیز نماید. هدف این برنامه پرورش رویکردی فراگیر است که «تمام گروهها را در آینده محیط ساختهشدهشان سهیم گرداند» و از طریق شفافیت و اعتماد متقابل، دیوارهای بیاعتمادی بین معماران و جوامع محلی را فرو بریزد.
در حوزه علمی نیز تأثیر معماری برای بشریت محسوس است. امروز بسیاری از دانشکدههای معماری در سراسر جهان دورههایی درباره طراحی بشردوستانه و مشارکتی برگزار میکنند؛ کتابهای AFH مانند Design Like You Give a Damn منبع الهام برای هزاران دانشجوی معماری بودهاند. به این ترتیب، مفاهیمی چون مسئولیت اجتماعی، اهمیت مشارکت جوامع و تکیه بر پایداری در سرفصلهای آکادمیک جای گرفته و مشوق نسلی از معماران جدید در جهت «طراحی با دقت در کرامت انسانی» شدهاند. به بیان دیگر، هرچند سازههای اولیه ممکن است تخریب شوند، اما رویکرد کلی معماری برای بشریت – جلب نیروهای مردمی، استفاده از دانش بومی و جستجوی راهحلهای مستدام – هماکنون بخشی از آینده معماری انساندوستانه را شکل میدهد. به این ترتیب، این رویکرد با پیوند دادن آموزش و عمل (تعلیم معماران جوان و زمینهسازی پروژههای واقعی) راه را برای تحولی پایدار در نقش معماری در بحرانها هموار میسازد.