- خانه
- معرفی پروژه
- پروژه های خارجی
- کتابخانه اسکندریه | Bibliotheca Alexandrina














معمار: Snøhetta
سال: 2001
شهر: اسکندریه
کشور: مصر
توضیحات پروژه ارائهشده توسط معماران: (متن ترجمه شده از انگلیسی)
کتابخانه اسکندریه در ساحل مدیترانهای مصر، مجموعهای چشمگیر و پیشرفته از نظر فناوری است که با وجود کیفیتهای فضایی و فنی، دارای هویتی معماری حلنشده به نظر میرسد. این پروژه در سال ۱۹۸۹ بهعنوان بازآفرینی معاصر کتابخانه افسانهای اسکندریه—که در جهان باستان مورد ستایش بود—سفارش داده شد و هدف آن ایجاد پیوندی میان شهر و تاریخ و میراث آن بود.
با این حال، مدرنیتهٔ صریح و نوآوریهای تکنولوژیک بنا، آن را بیش از آنکه ارجاعی تاریخی باشد، به اثری آیندهنگر بدل کرده است؛ کاوشی جهانوطنانه در فرم و مهندسی که گویی در جستوجوی تعلقی قویتر به زمینهٔ منطقهای خود است.
از نگاه برخی منتقدان، کتابخانه دارای دلالتهای سیاسی است که پیام معماری آن را مخدوش میکند و در بدترین حالت، همچون یادمانی برای نمایشهای سیاسی عمل میکند که در آن کارایی و انسجام مفهومی تنها در مرتبهای ثانویه قرار دارند.
هرچند بررسی انتقادی کتابخانه اسکندریه ناگزیر از توجه به زمینههای سیاسی و اجتماعی–تاریخی آن است، اما معماری بنا—که طرح برندهٔ مسابقهٔ آن توسط دفتر نروژی اسنوهتا ارائه شد—شایستهٔ آن است که هم بهعنوان شیئی مستقل و خودمختار و هم بهعنوان الگویی برای طراحی معاصر کتابخانهها مورد ارزیابی و قدردانی قرار گیرد.
از سمت ساحل، کتابخانه بهصورت حجمی دیسکمانند با قطری در حدود ۱۶۰ متر دیده میشود که به شکل گُوِهای بهسوی آب متمایل شده است. معماران قصد داشتند هندسه خالص پلان دایرهای «ماهیت چرخهای دانش، سیال در گذر زمان» را تداعی کند و همزمان به سازماندهی دایرهای بندر اسکندریه ارجاع دهد.
هرچند این توصیف در برداشت literal تا حدی سست به نظر میرسد، اما این ارجاع نشاندهنده تلاشی واقعی برای دستیابی به فرمی بیزمان، جهانشمول و شاید کهنالگویی است؛ فرمی که در خلوص خود هم evocative و هم provocative عمل میکند. در این زمینه، پروژه موفق است: در میان اندازهٔ عظیم و پروفیل تمیز و شاخص خود، کتابخانه حضوری مسلط و بدوی بر شهر بندری اعمال میکند.
تفاوت میان عکسهای هوایی و تجربه حضوری، برای درک کتابخانه امری اساسی است. آنچه در تصاویر و ماکتها بهصورت دیاگرامی یکپارچه و حجمی سنگین به نظر میرسد، در تجربه زمینی کاملاً متفاوت است. پیچیدگی در مقیاس انسانی از طریق جزئیات سازهای و متریالی، برشها در فرم دایرهای، و برنامه داخلی مفصلی که با شیب چشمگیر بام تطبیق یافته، ایجاد میشود.
تعامل منحنیهای چندجهته و صفحات متقاطع، بهویژه در مواجهه بیرونی، پویایی پرانرژی به بنا میبخشد. در عصری که ساختمانها اغلب برای بهترین جلوه در رندرها طراحی میشوند، کتابخانه اسکندریه تجربهای متفاوت ارائه میدهد: بنایی که برای ادراک از طریق حضور فیزیکی طراحی شده، نه صرفاً از طریق شبیهسازیها—هرچند این امکان نیز وجود دارد که چنین برداشتی، خوانشی سخاوتمندانه از بنایی باشد که مفهوم آن در سایر رسانهها ناپخته جلوه میکند.
طراحی دقیق منظر پیرامونی یکی از موفقترین جنبههای کار اسنوهتا بهشمار میرود. پیرامون بنا، میدانی باز و گسترده و حوضی بازتابنده، کتابخانه را از آشفتگی محیط شهری اسکندریه جدا میکند و بستری آرام و نمایشی برای ظهور فرم غیرمعمول آن فراهم میآورد. با فرورفتن حجم کامل کتابخانه در زیر سطح آب ایجادشده توسط حوض، بنا گویی بر سطح زمین میچرخد؛ اثری که با شیب دیوارهای پوشیده از گرانیت تشدید میشود.
در جبهه جنوبی، این پروفیل خمیده و یکپارچه، بدون آنکه شکل کلی بنا را به شهر پشت خود آشکار کند، تا ارتفاع ۳۲ متر بالای میدان اوج میگیرد. این دیوار، بهعنوان ادای احترامی به تاریخ و سنت، با متونی به زبانهای زنده و منقرضشده حکاکی شده است که به جهانوطنی کتابخانه اشاره دارند. هرچند این نمادپردازیهای محدود از نظر بصری جذاب و با کیفیت اجرا شدهاند، اما تا حدی سطحی به نظر میرسند؛ گویی ناتوانی در ایجاد پیوند فرهنگی عمیقتر، به تلاشهایی literal و کمعمق برای بیان کارکرد بنا انجامیده است.
در فضای داخلی، درست در زیر پوشش بلورین و شیبدار بام، تالار اصلی مطالعه—جواهر تاج کتابخانه—ابعاد و شکوه طرح را در یک نگاه واحد آشکار میسازد. هفت تراز پلکانیِ رویهمنشسته که یادآور سکوهای ساختمان گاند در دانشگاه هاروارد هستند، در گسترهای بیپایان از فضایی مورب و جهتدار بر یکدیگر همپوشانی دارند؛ فضایی که توان میزبانی حدود دو هزار نفر را دارد.
ستونهای مرتفع، سقف را بهطور چشمگیری بالا میبرند و یادآور تکیهگاههای نمایشی کتابخانهٔ ملی لابروست و ساختمان جانسون واکس اثر رایت هستند. شاید تنها در همین فضای شاخص باشد که بنا بهراستی بهعنوان یک کتابخانه قابل شناسایی است؛ هم از نظر عملکردی و هم از نظر تبارشناختی، پیوندخورده با الگوی تیپولوژیکی تثبیتشده در سنت معماری.
در همین تالار مطالعه است که معماری بیش از هر جای دیگر، عمل پژوهش و دانشاندوزی را بزرگ میدارد. نور پراکندهٔ شمالی که از سقف به درون میریزد، در کنار گرمای پرداختهای چوب طبیعی و آرایش پلکانی کفها، لحظاتی فضایی با کیفیتی باشلارگونه خلق میکند که میان صمیمیت و عظمت در نوساناند. پرداختهای دیواری بافتدار، بیان دقیق سازه و سامانهٔ نوآورانهٔ نورگیرها—با بازی مجسمهگون مشابه پنجرههای میرالس—فضای عظیم را به شبکهای ظریف از جزئیات در مقیاس انسانی تقسیم میکنند.
فضاهای نگهداری کتاب و نسخههای خطی، با ظرفیت بیش از هشت میلیون جلد، بهصورت منظم در ترازهای زیرین تالار مطالعه قرار گرفتهاند. سایر اجزای برنامهٔ داخلی، از جمله نمایشگاههای دائمی دربارهٔ سیاستهای گذشته و معاصر مصر، گالریهای هنری، آسماننما و مدرسهٔ علوم اطلاعات، ارائهای منسجم و چشمگیر برای بازدیدکنندگان فراهم میکنند. یازده طبقهٔ کتابخانه، با ارتفاع کلی ۴۳ متر، در مجموع حدود ۸۰ هزار متر مربع زیربنا ایجاد کردهاند که آن را از نظر مساحت به یکی از بزرگترین کتابخانههای آفریقا بدل میسازد.
با این حال، معیار متداول سنجش اندازهٔ کتابخانهها—یعنی ظرفیت مجموعه—مشکلاتی را در سیاستهای شکلگیری کتابخانه اسکندریه آشکار میکند. هزینهٔ نهایی ساخت که نزدیک به ۲۰۰ میلیون دلار بود، منابع اندکی برای توسعهٔ مجموعهها باقی گذاشت و با وجود اهدای قابلتوجه نیممیلیون کتاب فرانسویزبان از سوی دولت فرانسه در سال ۲۰۱۰، بنا در آیندهٔ قابل پیشبینی با ظرفیت بسیار کمتر از توان بالقوه خود فعالیت خواهد کرد.
نبود برنامهریزی پس از ساخت، روایتی متناقض از بنا ارائه میدهد: پروژهای نمایشی از سوی دولتی نامحبوب، ابزاری برای ژستهای بینالمللی و نمایش کاذب رفاه داخلی، بدون توجه کافی به کارایی واقعی. این وضعیت پرسشهایی جدی درباره مسئولیتپذیری مالی اجرای یک پروژهٔ عظیم و پرهزینهٔ عمومی در کشوری با نرخهای نگرانکنندهٔ فقر و ناامنی غذایی برمیانگیزد؛ هرچند بحث گستردهتر درباره ارزش سرمایهگذاریهای معماری و زیرساختی، موضوعی مستقل و فراگیرتر است.
پرسشهای فوریتری که کتابخانه مطرح میکند، معماری را به حوزه نظریه و نیتمندی میکشاند.
آیا الهامات و اظهارات معماران باید بر خوانش ما از اثر نهایی تأثیر بگذارد؟ آیا دستورکارهای دولتی که پروژه را تأمین مالی کردهاند، باید در ارزیابی موفقیت آن دخیل باشند؟ یا میتوان معماری کتابخانه را بهصورت مستقل و خودمختار، بر پایهٔ نوآوریها و کیفیتهای فضایی آن مطالعه و ارزیابی کرد و آن را از مسئولیت تصمیمهای نادرست فرایندی و اولویتی مبرا دانست؟ چنین خوانشی به نفع این پروژه خواهد بود؛ پروژهای که شایستگیهای معماری آن سزاوار تقدیر است، اما در معرض آن قرار دارد که در بستر یک بازی سیاسی، به حاشیه رانده شود.
جهت دسترسی به پروژههای بیشتر به این صفحه از سایت مراجعه کنید.
” تمامی حقوق مادی و معنوی محتوا متعلق به پایگاه خبری جهان معماری می باشد “