- خانه
- معرفی پروژه
- پروژه های داخلی
- خانه شاعر (شاملو) – دفتر معماری دیگر
“دیشب یه هو بیدار شدم و خواستم شعر بنویسم، کاغذ دم دستم نبود، روی دیوار نوشتم.“
این جمله از زبان “احمد شاملو“ شاعر معاصر، معترض و اسطورهای ایران است؛ شاعری که در دوران معاصر ایران، تأثیرات شگرفی هم در حوزه ادبیات، هم شعر و هم بازخوانی روایات اجتماعی- سیاسیِ جاری در متن جامعه -با ارائه انعکاسی هنرمندانه از آنها در آثارش-، داشته است. شاعری دغدغهمند که به واسطه فقدان آزادی بیان در فضای هر دوره، رویکردی خلاقانه و نامتعارف را برای بازنمود و ابراز اندیشههای خود برگزیده است؛ اگرچه این رویکرد در دیدگاه عمومی مردم مطلوب و رهاییبخش مینمود، در ساختار قدرت و نظام حاکم همواره مطرود و به اسارت رانده شده بود. در نتیجه، حتی پس از مرگ او علیرغم کارشکنیهای متولیان نظام سیاسی، مبنی بر تخریب مداوم آرامگاه وی که مأمنی برای گردهمایی دوستداران اندیشه او بود، هوادارانش برنامهی شاملوگردی میچینند و ردپای شاعر را در شهر تهران دنبال میکنند.
مسیر “تور فرهنگی احمد شاملو“ از محل تولد شاعر در خیابانی از محلههای قدیمی تهران آغاز میشود؛ پس از گذشتن از خانهی پدری همسرش و کافه نادری –پاتوق روشنفکران تاریخ معاصر-، تا خانهای در مرکز فرهنگی شهر که نخستین دیدار بامداد (شاملو)و آیدا در بهار سال 1962 آنجا اتفاق افتاده ادامه پیدا میکند. خانهای زیبا و استوار با نمای آجری. مدتی پیش، تغییرات ظاهری و تخریب پنجرههای این ساختمان، دلواپسی جایگزینی آن با بنایی نو و مدرن را در دل هوارادان شاملو انداخت و این اتفاق منجر به خرید ملک توسطیکی از دوستداران شاملو شد.
مالک جدید تصمیم گرفت در راستای حمایت ارزشهای معنوی و ایجاد بستری برای تعامل هواداران، این خانه و دیوار قدیمی درون آن که شاملو به خط خود شعر “آیدا در آینه“ راروی آن نوشته بود، حفظ کند. ایده اصلی پروژه نیز از همینجا شکل گرفت. “دیوار آیدا“ مانند بذری در دل این بنا رشد کرد و در بخشهای مختلف اثری از خود به جای گذاشت؛ گویی که جانداری از درون این بنا توسعه یافته و دستمایه خلق فرم، حل سازه و تفکیک عملکردهای داخلی بنا گشته است. این روندِ رشد تا بیرون بنا ادامه پیدا کرده و علاوه بر حل سیرکولاسیون عمودی تا جداره شهری حرکت میکند تا بصورت آیکونی در امتداد مسیر حرکتی “تور فرهنگی احمد شاملو“ خودنمایی کند.
به عبارت دیگر مسیر تور از پیاده رو خیابان وارد حیاط میشود؛ توسط پلکانی در قسمت جنوبی ساختمان به سمت بام که محلی برای اجرای تئاتر و نمایش فیلم است، حرکت میکند. پس از آن با دنبال کردن ردپای دیوار شکفته شده که رنگ قرمزِ زنگ زدهاش نمادی از شعر معترض اوست، کاربران به طبقات پایینتر که گالریها در آن قرار دارند میروند و سپسبه کافهای در زیرزمین در مجاورت فضای کتابخانه. در انتها نیز مسیر به حیاط طبقه همکف که در ارتباط بی واسطه با فضای شهری است باز میگردد؛ محلی دعوت کننده برای هماندیشی، استراحت و تعامل فرهنگی.
پروژه با ایده حفظ ساختمان ارزشمند موجود و شکوفایی نطفه بجا مانده از شاعر، خاصیتی دوگانه پیدا کرده که همزمان با بسط دادن سناریوی قدرتمند شاملویی بودن، پاسخی به مسئله شهری و لایههای اجتماعی درگیر با طرح را فراهم میآورد.
جهت دسترسی به پروژههای بیشتر به این صفحه از سایت مراجعه کنید.
” تمامی حقوق مادی و معنوی محتوا متعلق به پایگاه خبری جهان معماری می باشد “