لوگو رسانه جهان معماری

روستای آلزایمر | Alzheimer’s Village

روستای آلزایمر | Alzheimer’s Village

پروژهٔ روستای آلزایمر داکس در جنوب غربی فرانسه (Landes) نخستین مرکز مراقبتی طراحی‌شده ویژه بیماران مبتلا به آلزایمر در این کشور است. این پروژه به شیوه‌ای مانند یک دهکده کوچک برنامه‌ریزی شده و هدف آن بهبود کیفیت زندگی و رفاه روحی ساکنانش است. معماران طراح با تکیه بر رویکرد «معماری درمانگر»، سعی کرده‌اند فضایی ایجاد کنند که نشانه‌های بیمارستانی و رسمی را حذف کرده و حس خانگی و آشنایی را برای ساکنان فراهم آورد. در این طرح از عناصر معماری محلی و آشنا (مانند طاق‌های نیم‌دایره، سقف‌های کاشی‌شده و تیرهای چوبی) بهره گرفته شده تا زندگی روزمره در این مجموعه تا حد امکان مشابه محیطی آشنا برای بیماران باشد. این رویکرد به معماری کمک می‌کند انتقال از منزل قبلی به مرکز مراقبتی با حداقل اضطراب انجام شود و حس تعلق و «خانه‌بودن» در ساکنان حفظ شود.

 روستای آلزایمر | Alzheimer’s Village

 

روایت پروژه

روستای آلزایمر در حومهٔ شهر داکس و در یک سایت پنج‌هکتاری جنگلی واقع است (حدود یک ساعت و ربع با قطار سریع از بوردو). طرح این مجموعه به‌عنوان یک آزمایش نوآورانه توسط ادارهٔ محلی «دپارتمنت لاندس» و با بودجهٔ حدود ۲۸ میلیون یورو پشتیبانی شد. مرکز از ۱۲۰ نفر ساکن اصلی و ۱۲ نفر مراقبت روزانه تشکیل می‌شود؛ ۱۰ نفر نیز برای مبتلایان زیر ۶۰ سال در نظر گرفته شده و حدود ۱۲ کارآموز یا پژوهشگر در آن اقامت دارند. بیش از ۱۲۰ نفر نیروی حرفه‌ای و حدود ۸۰ داوطلب در این مجموعه حضور دارند. روستا به‌عنوان «مکان نوآوری» نیز شناخته می‌شود و مرکزی برای پژوهش و تبادل دانش در زمینهٔ آلزایمر دارد.

طراحی معماری مجموعه روستای آلزایمر داکس توسط تیم‌های فرانسوی (Champagnat & Grégoire) و دانمارکی (NORD Architects) انجام شده و کارشناسانی در حوزه ارگونومی، طراحی رنگ و معماری منظر در آن مشارکت داشته‌اند. ساخت پروژه از آوریل ۲۰۱۸ آغاز و در ژوئن ۲۰۲۰ به بهره‌برداری رسید.

 

 

ایده‌های طراحی

۱. الگوی حلقوی (Loop-based Layout)

  • طراحی شبکه‌ای بدون بن‌بست و حلقوی باعث می‌شه ساکنان دچار سردرگمی فضایی نشن. بیماران آلزایمر معمولاً در جهت‌یابی دچار اختلال‌اند؛ بنابراین، ساختاری که به‌جای مسیرهای خطی و شاخه‌ای، به‌طور طبیعی به نقطه شروع بازمی‌گردد، اضطراب گم‌شدن را کاهش می‌دهد.

  • این الگو در محیط شهری به‌ندرت اجرا می‌شود، اما در پروژه‌هایی با کاربر خاص مثل این مورد، کاربردی‌ترین و کم‌خطرترین گزینه‌ست.

۲. استفاده از رنگ‌های خنثی و یکنواخت در مسیرهای پیاده‌روی

  • افراد مبتلا به آلزایمر در تشخیص تضادهای رنگی، درک عمق و جهت، دچار مشکل‌اند. رنگ‌های تند یا کنتراست‌های بالا ممکن است آن‌ها را گیج یا مضطرب کند.

  • پوشش کف با رنگ‌های ملایم (مانند بژ، خاکی یا طوسی روشن) به ادراک بهتر و آرامش روانی کمک می‌کند.

۳. فضاهای القاکننده حس آشنا (Familiarity-driven design)

  • ایده “فضای آشنا” بر اساس این اصل است که حافظه بلندمدت بیماران آلزایمری نسبتاً حفظ شده، در حالی‌که حافظه کوتاه‌مدت آسیب دیده است.

  • طراحی خانه‌ها با الهام از معماری محلی، فروشگاه‌های کوچک، واگن قطار (به‌عنوان سمبل سفرهای گذشته)، و باغچه‌های معطر (با گیاهان آشنا مثل اسطوخودوس، ریحان، رزماری) همه برای تحریک این خاطرات طراحی شده‌اند.

۴. حداقل‌سازی تابلوها و هدایت غیرمستقیم

  • استفاده بیش از حد از تابلوهای راهنما، بیماران را دچار سردرگمی می‌کند؛ این پروژه سعی کرده با طراحی غیرمستقیم و روان‌شناختی (مثلاً استفاده از نور، تغییر متریال یا فرم برای تعیین مسیر)، هدایت حرکتی ایجاد کند.

  • همچنین رنگ‌های متفاوت دستگیره‌ها و درها باعث تمایز ملایم بدون برهم‌زدن آرامش بصری می‌شود.

 

 

تحلیل معماری

۱. میدان مرکزی (Bastide)

  • میدان سرپوشیده قلب اجتماعی پروژه است. این فرم برگرفته از شهرهای کوچک سنتی فرانسه (میدان‌های بازرگانی و اجتماعی) است و موجب شکل‌گیری تجمعات انسانی و تعاملات روزمره می‌شود.

  • طاق‌ها و تیرهای چوبی علاوه بر القای حس سنت، باعث ایجاد سایه‌روشن‌هایی ملایم می‌شوند که نه تنها زیباشناختی‌اند، بلکه در درک فضایی بیماران نقش دارند.

2. تنوع فضاهای عمومی و اشتراکی

  • از مزرعه کوچک گرفته تا باغچه‌های درمانی و مسیرهای پیاده‌روی، همه با رویکرد بازیابی فعالیت‌های روزمره و افزایش تحرک طراحی شده‌اند.

  • حیاط‌های نیمه‌خصوصی بین ساختمان‌ها هم برای ایجاد حس کنترل و امنیت شخصی طراحی شده‌اند.

۳. متریال و نور

  • چوب طبیعی، کاشی سفالی و سنگ‌های محلی نه‌تنها حس بومی و طبیعی ایجاد می‌کنند بلکه بافتی آشنا و قابل لمس دارند که برای تحریک حواس بیماران مفید است.

  • نور طبیعی فراوان با استفاده از پنجره‌های بلند و جانمایی دقیق، هم چرخه خواب/بیداری را تنظیم می‌کند و هم از افسردگی پیشگیری می‌کند.

  • نورپردازی مصنوعی خطی و پنهان، از ایجاد سایه‌های شدید و نور آزاردهنده در شب جلوگیری می‌کند.

 

ابعاد انسانی و روان‌شناختی طراحی

۱. طراحی محیط به‌مثابه درمان غیردارویی

  • طراحی این روستا نه فقط برای سکونت، بلکه به‌عنوان بخشی از فرایند مراقبت و درمان دیده شده.

  • استفاده از فضاهای آشنا، رنگ‌های آرام و فرم‌های قابل پیش‌بینی به کاهش استرس، اضطراب و گیجی در بیماران کمک می‌کنه؛ اینها اختلالات رایج در مراحل پیشرفته آلزایمر هستن.

  • این نوع طراحی به‌طور علمی در دسته غیر دارویی‌ترین و کم‌هزینه‌ترین روش‌های مداخله رفتاری قرار می‌گیره.

۲. تقویت حس تعلق و کاهش انزوا

  • بیماران مبتلا به آلزایمر به مرور زمان حس پیوستگی اجتماعی خودشون رو از دست می‌دن. فضاهایی مثل کافه، میدان، کتابخانه، کلاس‌های گروهی و حضور داوطلبان محلی، در راستای بازآفرینی زندگی اجتماعی روزمره طراحی شدن.

  • از نظر روان‌شناسی محیطی، این نوع تعامل غیرمستقیم، اما تکرارشونده، در تقویت خلق‌وخو و جلوگیری از افسردگی سالمندان نقش جدی داره.

۳. حرکت آزاد در محدوده ایمن = استقلال + هویت

  • اجازهٔ حرکت آزاد بدون اجبار، اما در یک محیط امن، یکی از مهم‌ترین نقاط قوت این پروژه است.

  • برخلاف آسایشگاه‌های سنتی که بیماران در آن‌ها محدود و وابسته هستند، در اینجا ساکنان می‌تونن آزادانه قدم بزنن، به کافه برن، در باغچه‌ها کار کنن یا حتی در فعالیت‌های گروهی شرکت کنن.

 این آزادی حرکتی با حفظ کنترل غیرمستقیم (طراحی حلقوی، دروازه‌های کنترل‌شده، حصارهای سبز) انجام می‌شه تا هم امنیت حفظ بشه و هم حس تحقیر در فرد به‌وجود نیاد.

۴. افزایش کیفیت زندگی با تمرکز بر رفتارهای عادی

  • فعالیت‌هایی مثل نوشیدن قهوه، خرید از فروشگاه محلی، یا کار در باغچه، فراتر از سرگرمی هستن؛ این‌ها الگوهای رفتاری روزمره هستن که به بازسازی حافظه بلندمدت و حفظ حس هویت کمک می‌کنن.

  • براساس پژوهش‌های روان‌شناسی سالمندی، تکرار این رفتارهای «آشنا» باعث تثبیت خاطرات باقی‌مانده، کاهش سردرگمی و حتی کندتر شدن روند زوال شناختی در برخی افراد می‌شه.

۵. نقش داوطلبان در درمان مشارکتی

  • حضور مستمر داوطلبان محلی (در قالب اجرای موسیقی، گفتگو، همراهی در پیاده‌روی و…) صرفاً مکمل نیست، بلکه بخشی از یک مدل اجتماعی درمانی است.

  • این رویکرد از «مدل خانه‌محور» فراتر رفته و به سمت مدل جامعه‌محور (community-based care) حرکت می‌کنه که در کشورهای اسکاندیناوی، هلند و فرانسه نتایج مثبتی داشته.

 

 

روستای آلزایمر داکس نشان می‌دهد که معماری می‌تواند بستری برای بازآفرینی «خانه» در ذهن افرادی باشد که حافظه‌شان در حال محو شدن است. با ترکیب فرم، رنگ، کاربری و نشانه‌های آشنا، این پروژه موفق شده است محیطی امن، انسانی و قابل‌درک برای بیماران آلزایمر بسازد.

این رویکرد الگویی نوین برای طراحی مراکز نگهداری سالمندان ارائه می‌دهد؛ الگویی که به‌جای انزوا و مراقبت صرف، به کرامت، هویت و کیفیت زندگی بیماران توجه می‌کند. طراحی Alzheimer’s Village اثبات می‌کند که «خانه»، حتی بدون حافظه، همچنان می‌تواند تجربه‌ای معنادار، امن و آشنا باشد.

 

 

جهت دسترسی به مطالب بیشتر، به این صفحه از سایت مراجعه کنید.

پست های مشابه

نشست دوم از سلسله نشست‌های طراحی و معماری

برای رفتن به صفحه این پست روی دکمه زیر کلیک کنید
مشاهده پست

معماریت ۶؛ ماموریت یک معمار

برای رفتن به صفحه این پست روی دکمه زیر کلیک کنید
مشاهده پست

مترو علیه میراث فرهنگی اصفهان ؛ عبور قطار از ۲۰ متری مسجدی که ثبت جهانی است!

برای رفتن به صفحه این پست روی دکمه زیر کلیک کنید
مشاهده پست

نظرات پست

یک دیدگاه بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

” تمامی حقوق مادی و معنوی محتوا متعلق به پایگاه خبری جهان معماری می باشد “