تعریف مفهومی و جهانی «مسکن برای همه»
این مفهوم فراتر از تأمین سرپناه فیزیکی است و بر حق اساسی انسانها برای زندگی در شرایط شایسته و امن تأکید دارد. اعلامیه جهانی حقوق بشر، مسکن مطلوب را جزئی از حقوق بنیادین بشر میداند و اهداف توسعه پایدار سازمان ملل نیز هدف خود را تضمین دسترسی همگانی به «مسکن شایسته، امن و مقرونبهصرفه» تا سال ۲۰۳۰ تعیین کرده است. مسکن شایسته به معنای داشتن حداقل امکانات اساسی (آب سالم، برق، شبکه فاضلاب و ساختار مقاوم) همراه با امنیت قانونی سکونت است؛ برای نمونه، گزارشهای جهانی نشان میدهد در حال حاضر نزدیک به ۴۰٪ جمعیت جهان به خدمات فاضلاب و بهداشتی دسترسی ندارند. از دیدگاه سازمانهای بینالمللی، «مسکن برای همه» یک پروژه حقوق بشری و توسعهمحور است که مستلزم برنامهریزی جامع شهری و تأمین مالی بلندمدت توسط دولت و بخش خصوصی است.
علل و ابعاد بحران مسکن جهانی
رشد سریع شهرنشینی، افزایش جمعیت و فقر گسترده موجب به وجود آمدن یک «بحران جهانی مسکن» شده است. طبق گزارش UN-Habitat، حدود ۲.۸ میلیارد نفر دسترسی به مسکن مناسب و ایمن ندارند. از این تعداد، ۱.۱ میلیارد نفر در سکونتگاههای غیررسمی یا زاغهها زندگی میکنند و ۹۰٪ ساکنان این مناطق در آفریقا و آسیا هستند. کمبود مسکن در این نقاط به حدود ۱۷۰ میلیون واحد مسکونی میرسد. همچنین در جهان حدود ۳۱۸ میلیون نفر بیخانمانند و تقریباً یک نفر از هر چهار نفر در شرایط مسکن ناسالم زندگی میکند. عوامل اصلی این بحران شامل فقر، نابرابری اقتصادی، کمبود سرمایهگذاری و بیثباتیهای سیاسی ـ زیستمحیطی است؛ بهعنوان مثال بلایای طبیعی، درگیریها و تغییرات اقلیمی میلیونها نفر را آواره کردهاند. بانک جهانی هشدار میدهد بدون سرمایهگذاری وسیع در تولید مسکن و مشارکت فعال بخش خصوصی، پاسخگویی به این تقاضای رو به رشد ممکن نخواهد بود. به همین سبب پیشبینی میشود اگر اقدام جدی انجام نشود، بحران مسکن با شتاب تا سال ۲۰۵۰ ادامه یابد.
رویکردهای سیاستی بینالمللی مسکن برای همه
سازمانهای بینالمللی در پاسخ به بحران مسکن، سیاستها و چارچوبهای متعددی تدوین کردهاند. اهداف توسعه پایدار سازمان ملل، بهویژه هدف ۱۱، دسترسی همگانی به «مسکن شایسته و مقرونبهصرفه» را در افق ۲۰۳۰ قرار داده است. در راستای آن، اسناد جهانی مانند برنامه شهری جدید (New Urban Agenda) و قطعنامههای سازمان ملل حق مسکن شایسته را بهعنوان یک حق بشری به رسمیت شناخته و کشورهای عضو را به بازنگری سیاستهای کلان (برنامهریزی شهری، قوانین زمین و تأمین مالی) برای اولویتبخشی به مسکن فراخواندهاند. بانک جهانی و سایر نهادهای مالی جهانی نیز تأکید میکنند که تأمین مسکن باکیفیت نیازمند جذب سرمایهگذاریهای کلان است و نقش بخش خصوصی در تأمین منابع نباید نادیده گرفته شود. در نهایت، سیاستهای موفق باید در چارچوب تعهد به حق مسکن «از پایین به بالا» شکل گیرد؛ همانطور که در گزارشهای بینالمللی آمده، دولتها باید «مردم را در مرکز تصمیمگیری» قرار دهند و طرحهای خود را با نیازهای متنوع اقشار مختلف منطبق کنند.
استراتژیهای معماری و طراحی برای تحقق «مسکن برای همه»
تلاش برای این رویکرد در عمل مستلزم بهرهگیری از راهکارهای طراحی نوآورانه است. استفاده از مسکن انعطافپذیر (قابل گسترش و تغییر) و طراحی مشارکتی (با مشارکت ساکنان در تصمیمگیری) میتواند پاسخگوی نیازهای متغیر اقتصادی و فرهنگی جوامع باشد. بهعنوان مثال، در پروژه Quinta Monroy در چیلی، معمار آلواردو آراوِنا از رویکرد خانه نیمهتمام استفاده کرد: او تنها بخشهای پایهای هر واحد مسکونی را ساخت تا حداقل نیازهای قانونی مسکن ارزان را برآورده کند و ادامه ساخت را به عهده خانوادهها واگذار نمود. این کار ضمن کاهش هزینه اولیه، امکان توسعه تدریجی خانه توسط ساکنان را فراهم کرد. همچنین بهرهگیری از سازههای مدولار و پیشساخته در طراحی مسکن مدرن بسیار مورد توجه است؛ برای نمونه، پروژه Habitat 67 در مونترآل با تلفیق ۳۶۵ ماژول بتنی پیشساخته، ۱۵۸ واحد مسکونی مستقل را شکل داد که هر یک دارای تراس خصوصی و فضای سبز اختصاصی است. بدین ترتیب، این پروژه توانست آسایش مسکن حومهای را در محیط پرجمعیت شهری ارائه دهد. در مجموع، ترکیب فناوریهای ساخت مدرن، مصالح محلی، توجه به پایداری اقلیمی و مشارکت مردمی میتواند تولید انبوه مسکن باکیفیت و مقرونبهصرفه را تسهیل کند.
1. مسکن مدولار و پیشساخته (Modular & Prefabricated Housing)
طراحی واحدهای مدولار با قطعات قابل مونتاژ در کارخانه، نهتنها زمان ساخت را کاهش میدهد، بلکه امکان انتقال و بازچینی واحدها در موقعیتهای گوناگون را نیز فراهم میسازد. این رویکرد در پروژههایی چون Community Village در لسآنجلس و Urban Rigger در کپنهاگ نتایج موفقی در پاسخگویی سریع به بحران بیخانمانی داشته است. هزینه پایین، سرعت بالا و استانداردسازی اجزا از مزایای کلیدی این روشاند.
2. تراکم هوشمند (Smart Density)
هدف از تراکم هوشمند، افزایش ظرفیت سکونت در زمینهای محدود شهری بدون لطمه زدن به کیفیت زندگی است. استفاده از طراحی فشرده اما غیرفشاری (مثل واحدهای دوبلکس، حیاطهای مرکزی، سقفهای سبز و ارتباطات عمودی مؤثر) میتواند دسترسی به نور، تهویه طبیعی و فضاهای عمومی را حتی در بافتهای پرجمعیت حفظ کند. این مفهوم بهخوبی در پروژههای مسکن اجتماعی در دانمارک، هلند و وین پیادهسازی شده است.
3. استفاده از مصالح بومی و ارزان
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، استفاده از مصالح محلی مانند خاک فشرده، آجر دستی، بامبو، یا چوب سبک باعث کاهش چشمگیر هزینهها و ترویج پایداری زیستمحیطی شده است. پروژههایی در آفریقا و جنوب شرق آسیا نشان دادهاند که مصالح بومی، نهتنها مقرونبهصرفهاند، بلکه در صورت طراحی مناسب، بهینهترین عملکرد اقلیمی را نیز دارند.
4. طراحی انعطافپذیر (Flexible Design)
واحدهای انعطافپذیر به ساکنان اجازه میدهند در طول زمان و بسته به نیاز (تغییر تعداد اعضای خانواده، شغل خانگی، یا اشتراکگذاری فضا) واحد مسکونی خود را تغییر دهند. این اصل در پروژههای تدریجی مانند Quinta Monroy در شیلی پیاده شده که در آن، تنها بخشهای پایهای خانه ساخته شده و ادامه توسعه به ساکن سپرده شده است. طراحی انعطافپذیر همچنین امکان تطابق با شرایط اقتصادی و اجتماعی متغیر را فراهم میکند.
5. رویکرد مشارکتی و اشتراکی (Co-Housing & Participatory Design)
مدلهایی نظیر Co-Housing با ترکیب فضاهای خصوصی و اشتراکی (مانند آشپزخانه جمعی، باغچه، فضاهای بازی یا کارگاه) موجب کاهش هزینه، تقویت حس تعلق اجتماعی و ارتقاء بهرهوری فضا میشوند. از سوی دیگر، طراحی مشارکتی—یعنی درگیر کردن ساکنان در فرآیند طراحی—نهتنها بهرهوری اقتصادی طرح را بالا میبرد، بلکه پروژه را از نظر اجتماعی نیز پایدارتر میسازد.
مطالعات موردی جهانی
-
خانههای نیمهکاره Quinta Monroy (شیلی): استودیوی Elemental بهریاست آلواردو آراونا، مجموعهای از ۱۰۰ واحد مسکونی کمهزینه را در زمین متراکم Iquique ساخت. در این طرح، هر واحد تنها شامل سازه اصلی (دیوارها و تاسیسات پایه) بود و گسترش نهایی آن به عهده ساکنان گذاشته شد. این روش باعث شد مسکنهای ارائهشده ارزان باقی بماند و ساکنان با افزودن نهاییها، به تدریج مسکن خود را توسعه دهند.
-
Habitat 67 (کانادا): پروژه معروف «Habitat ۶۷» اثر معمار موزسه سفدی در مونترآل (۱۹۶۷) یک نمونه برجسته از مسکن پیشساخته شهری است. این مجتمع با ترکیب ۳۶۵ ماژول بتنی پیشساخته، ۱۵۸ واحد مسکونی مستقل ایجاد کرد که هر یک دارای تراس اختصاصی و فضای سبز خصوصی است. در این طرح، سفدی نشان داد میتوان با تولید صنعتی اجزای ساختمان، ضمن کاهش هزینه ساخت، کیفیت زندگی شهری را با امکانات «خانههای حومهای» در هم آمیخت.
-
مسکن اجتماعی وین (اتریش): در وین، تجربه اجتماعی-معماری متمایزی شکل گرفته است؛ بیش از ۶۰٪ جمعیت ۱.۸ میلیون نفری شهر در واحدهای یارانهای یا تعاونی زندگی میکنند. این مجتمعهای عظیم با معماری دیدنی (نظیر Karl-Marx-Hof با ظاهر شبیه قلعه و حیاط مرکزی وسیع) طراحی شدهاند. جذابیت نما و فضای سبز درونی این مجتمعها باعث شده که مسکن اجتماعی وین برای اقشار متوسط نیز مطلوب باشد و به این ترتیب از تبدیل آنها به محلههای حاشیهای جلوگیری شود. دسترسی گسترده ساکنان به مسکن باکیفیت و ارزان موجب شده وین در شاخصهای جهانی کیفیت زندگی در صدر باشد.
شکل: نمای خیابانی یکی از واحدهای Habitat 67 در مونترال – مجموعهای از خانههای مدولار پیشساخته با تراسهای خصوصی، که فضای حیاط مشترک و باغچههای اختصاصی را در یک مجموعه فشرده شهری ترکیب کردهاند.
شکل: حیاط مرکزی مجتمع مسکن اجتماعی Karl-Marx-Hof در وین – بنایی نمادین از دوره «وین سرخ» با معماری انبوه شبیه قلعه و فضاهای سبز عمومی. این نوع طراحی جذاب، همراه با عمق و نور طبیعیِ گسترده در ساختمانها، باعث شده این مجتمعها برای اقشار مختلف مطلوب باشند و از انگ اجتماعی مسکن ارزان جلوگیری کند.
چالشها و بینشهای انتقادی
با وجود نمونههای موفق فوق، راهحلهای مسکن جهانی با چالشهایی نیز مواجه است. برخی منتقدان یادآور شدهاند رویکردهای نیمهتمام (افزایشی) میتواند بخشی از بار تکمیل واحد مسکونی را بر دوش خانوادههای فقیر بگذارد؛ بهعنوان نمونه، در پروژه Elemental برخی ساکنان با این شیوه کمهزینه مسکن چندان موافق نبودند و پیشرفت ساخت به کندی انجام شد. همچنین فقدان زیرساختهای کافی (آب، برق و شبکههای خدماتی) و ضعف در قوانین زمین میتواند اثرات طرحهای معماری خوب را محدود کند. به بیان UN-Habitat، حدود ۴۰٪ از جمعیت جهان هنوز دسترسی به تسهیلات اولیه مسکن (بهداشتی) ندارند و این نشاندهنده ضرورت «تأمین همزمان مسکن و خدمات پایه» است. از منظر معماری نیز روشن است که اگر معماری زیبا و متناسب هم باشد اما بستر اجتماعی و اقتصادی مهیا نباشد، تأثیرگذار نخواهد بود. با این حال، تجربهها نشان میدهند کیفیت طراحی نقش مهمی در کاهش انگ اجتماعی دارد: طراحی جذاب و فضاسازی زیبا همانطور که وین نشان داد، میتواند از تبدیل مسکن ارزان به محلههای فقیرنشین جلوگیری کند. در مجموع، «مسکن برای همه» نباید تنها یک پروژه فنی تلقی شود بلکه نیازمند یک رویکرد کلان و چندوجهی است؛ بهطوری که معماران در کنار سیاستگذاران و جوامع محلی مشارکتی فعال داشته باشند و همزمان بر پایداری، عدالت اجتماعی و نیازهای انسانی تمرکز کنند.
چشمانداز آینده و نقش معماران
در مسیر رسیدن به مسکن یکسان و عادلانه، معماران نقشی فراتر از طراحی بنا دارند. سندهای بینالمللی پیشنهاد میکنند مدلهای مشارکتی و تامین مالی نوآورانه به کار گرفته شوند: برای مثال، «شراکتهای عمومی-خصوصی-مردمی» (PPPP) میتوانند جذب سرمایه و ایدههای سبز و فراگیر را تسهیل کنند. همچنین بر لزوم ایجاد مراکز دانش و شبکههای پژوهشی تأکید شده است تا با گردآوری داده و فناوریهای نوین، راهکارهای مسکنسازی هوشمند و سازگار با تغییرات اقلیمی طراحی شوند. معماران میتوانند با بهکارگیری مصالح و فناوریهای پایدار (عایقبندی حرارتی پیشرفته، پنلهای خورشیدی، جمعآوری آب باران، فضاهای سبز مشترک و …) و طراحی انعطافپذیر برای زندگی جمعی، سهم خود را در تحقق «مسکن برای همه» ایفا کنند. در واقع امثال آلواردو آراوِنا تأکید میکنند حتی اگر منابع مالی نامحدود بود، باز هم به فلسفه «خانه نیمهکاره» خود پایبند میماندند و منابع اضافی را به بهبود فضاهای عمومی و خدمات عمومی اختصاص میدادند. به همین دلیل چشمانداز آینده مسکن به رویکردی فرارشتهای نیاز دارد که معماری را در کنار سیاستهای اقتصادی و اجتماعی در جهت تحقق عدالت مکانی و شهری فعال کند.
جهت دسترسی به مطالب بیشتر، به این صفحه از سایت مراجعه کنید.