- خانه
- معرفی پروژه
- طراحی معماری
- بوتیک هتل سنگ سیاه
موضوع پروژه
پروژه با موضوع احداث اقامتگاه سنتي در بافت تاریخی شیراز محله سنگ سیاه، به مساحت عرصه ٥٦٠ مترمربع، مابین و در همسایگی پنج بنای ثبت ملی از دورههای تاریخی ایلخانی، زندیه، قاجاریه و پهلوی بر اساس مجوزها و ضوابط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تعریف گردید.
بافت تاریخی شیراز
محله سنگ سیاه از دهه چهل شمسی همانند کل بافت تاریخی، به دلایل گوناگون از جمله تغییر سبک زندگی شاهد کوچ ساکنانش بوده و رفته رفته این فضای خالی از سکنه، بستر معضلات فرهنگی و اجتماعی شده، که در نتیجه آن معتادان و بزهکاران حاکمان اصلی ارزشمندترین قطعه شهر گردیدند و تنها راهکار بخش دولتی تخریب و تجمیع بافت بوده است.
در سالهای گذشته طرحهای متعددی برای احیا بافت عموماً در بخش دولتی با سیاست حذف صورت مسئله و احیای بافت براساس استراتژی تخریب و تجمیع شکل گرفته که با حذف بناهای ریزدانه، حذف گذرها، تعریف پروژههای درشت مقیاس و خیابانکشیها به تدریج باعث از بين رفتن تناسبات پرها و خالیها، نظام هندسی و ارتباطی گذرها و ساختار بخش قابل توجهی از بافت تاریخی گرديده است. در يك دهه گذشته نيز سرمایهگذاران خصوصیِ علاقمند به بافت تاريخي، مرمت و احياء خانههاي ارزشمند جهت اقامتگاه يا سفرهخانه سنتی را با برانگیختن حس نوستالژیک را بیشتر مورد اقبال قرار دادهاند و در نتیجه تجربیات ارزشمند اندکی در حوزه نوسازی انجام گرفته است. این در حالی است که بافت شیراز با مساحت ۳۶۰ هکتار، ١١٧٠٠ بنا در خود جای داده که درحدود٣٦٠ بنای آن ثبت ملی است. اگر سه برابر این عدد را بناهای باارزش ثبت نشده فرض کنیم، در مجموع ١٠ درصد بناهای بافت تاریخی ارزش مقاومسازی و مرمت دارند و تعداد قابل توجهی نیازمند اتخاذ تدابیری جهت نوسازی هستند. الگویی برای نوسازي با سازههای نوین، آن زمان اهمیت مضاعف میيابد که زمین لرزههایی که بارها بافت تاريخي شيراز را با خاک یکسان کرده است را بياد آوريم.
راهبرد
این پروژه تلاشی در جهت تجربه نوسازی و ارائه راهكاري برای تسری آن در بافت تاریخی است به گونهای که موجب تغییر ساختار اجتماعی و فرهنگی گردد و مولد زندگی دوباره باشد. اما مشكل اصلي در نوسازي بافت، مقابله با الگوهاي شبهتاريخي مورد نظر ارگانهای تصميم گيرنده است كه با كدهايي مشخص و تزئيناتي چشم آشنا به دنبال اعتبار بخشيدن به بنايي معاصر و ساخت بدلي از روی اصل هستند، اما در اين عرصه ارائه بازخوانی تنوع تاریخی بناهای همجوار از گنبد ٧٠٠ ساله ايلخاني تا سقف شيرواني گالوانيزه پهلوي کمک نمود تا پروژه درگیر كدها و موتيفهاي رایج نگردد و تلاش کند در امتداد سیر تاریخی بافت، بنایی متعلق به دوران خود باشد و حتی پا را فراتر گذاشته و در مسیر باززندهسازی بافت، راهبرد تسری پلاک به پلاکِ (ریزوموار) زندگی در پیکر بافت را پیشنهاد دهد، راهبردی که می تواند سلسه مراتب دسترسی هر پلاک به پلاک مجاور را با رمزآلودگی و حرکت و مکث همراه سازد و كاربر را درون تودرتويي ارگانيك در ترازهای مختلف ساعتها مشغول کشف و شهود سازد، ریزدانهها را حفظ و راهکاری عملی برای حل معضلات مالکیتی پلاکهای بافت باشد.
مساحت کم پلاكهای مسکونی و مشکلات مالكيتي و ثبتی، در حوزه سرمايهگذاري خصوصي از سختیهای ديگر بازآفريني است كه تزريق كاربريهاي جديد را دشوار و زمان بر ميسازد، بنابراين ما به جای تجمیع پلاكها و تعریف یک مجموعه بزرگ مقیاس به پیشبینی الحاق بناها فکر کردیم و با وجود منابع مالی محدود، و عدم امکان تملک یکباره، طراحی و ساخت را با یک هسته اولیه آغاز و پیشبینی گسترش به پلاكهای مجاور و در نهایت سرایت آن به بافت را برنامهریزی نمودیم. در طول ساخت هسته اولیه، دو پلاك مجاور براساس پیشبینیهای ابتدایی تملک شد که هم اکنون در حال ساخت است و چند پلاك دیگر در مرحله تملک و طراحی است. از آنجا که ما پروژه را جزئی از بافت و موفقیتش را در گرو احیاء بافت میدانیم و رواج زندگی در بافت را به ساخت یک یا چند بنا محدود نمیدانیم، امیدواریم با توسعه این ایده بتوانیم شعاع تأثیرگذاری و رواج زندگی در بافت را به کمک کارکنان و کاربران این بناها، وسیعتر کنیم. کارکنانی که میتوانند از ساکنان بافت باشند یا خود به واسطه همکاری با مجموعه ما به ساکنان جدید بافت تبدیل شوند. اتخاذ تصمیم الحاق به جای تجمیع اجازه زنده بودن پروژه را تا همیشه مهیا میسازد، ریزدانهها با همان موقعیت و تناسبات به مجموعههایی بزرگتر برای عملکردهایی متفاوت متصل میشوند و گذرهایی در ترازهایی متفاوت شبکه ارتباطی بیرونی را در درون بازتولید می نمایند و زندگی را در اين بستر تاريخي به جریان می اندازد.
روند طراحی بوتیک هتل
بستر پروژه ، سایت- موزه ای است درهم تنیده با قدمتی چند صد ساله. ما تلاش کردیم، پروژه را در امتداد بناهای پیرامونی و براساس نیازها، فنآوری و امكانات عصر خود طراحی کنیم. از این رو گونه، هندسه، جرم، بافت و رنگ را از پیرامون برداشت کردیم؛ هندسه بیرونی منطبق بر گذرها، هندسه درونی منظم و دیاگرام درونی، پاسخگوی نیازهای پروژه است. بنا، براساس الگوی حیاط میانی، تمامی بازشوها رو به درون و خط آسمان براساس همجواری با بناهای اطراف به ویژه مسجد تاریخی میرزا هادی شکل گرفته است. انحنای ملایم فرم ورودی تلاشی است برای دعوت میهمانان به مرکز بنای درونگرای تماماً آجری با گذر مارپیچ قیفی شکل که دسترسی هاي داخلي و پيشبينيهاي گسترش آينده را در ترازهاي مختلف مهيا مي سازد و هرچه به بالا مي رود بازتر ميشود و تا بام پروژه که نظرگاهی است در میان سایت- موزه سنگ سیاه با تابلوهای راهنمای معرف بناهای تاريخي اطراف، امتداد مي يابد.
تسری زندگی به صورت پلاک به پلاک، پیشنهادی است برای باززنده سازی بافت تاریخي، اما همیشه به صورت ناتمام باقی خواهد ماند. ناتمام با تمایل نهان و مدام برای گسترش. این پروژه در مسیر انتشار ریزوموار خود، هرجا بنایی ارزشمند می یابد، مرمت و احیا میکند و هرجا بنایی فاقد ارزشهای نگهداری و یا قطعه زمینی مییابد، بنایی در تعامل با بافت، با درك تناسبات، هندسه و پر و خالی تودهها، طراحی و احداث خواهد کرد و تلاش میکند همچون بناهای تاریخی پیرامون که نماینده فنآوری و نیازهای دوران خود بودهاند در پیوند با بستر، معرف عصر خود باشد.
تأسیسات و مصالح
برای تبدیل بام به نظرگاه، تأسیسات (ونتها ،اگزاستها، چیلر و…) پروژه با تمهیداتی به ساختمان مجاور منتقل شد تا بام خالی و مناسب رویدادها باشد. در زیر تمامی کفها از ورقهای آکوستیک با جزئیات اجرایی کف شناور استفاده گردید تا میهمانان بیشترین سکوت و آرامش را تجربه کنند. پنجرهها با چوب چنار که از قدیم به عنوان سازگارترین با اقلیم شیراز استفاده میگردید، ساخته شده و تمامی جزییات برای تبدیل به یک پنجره با استاندار امروزی از قبیل لاستیکهای درزبند، شیشههای دوجداره بهروز گردیده است. با دو مسیر مجزای لولهکشی فاضلاب آب خاکستری جدا، تصفیه و دوباره به چرخه استفاده فلاشتانکها و آبیاری فضای سبز بازمیگردد که علاوهبر صرفهجویی در مصرف آب، حجم ورودی چاههای جذبی را که به علت بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی از مشکلات منطقه هست، کم می کند. استفاده از مصالح دستساز برای فاصله گرفتن از محصولات ماشینی از اولویتهای پروژه بود تا بافت حاصل با خطاهای انسانی در آن، هماهنگی بیشتری با بافت منطقه داشته باشد، بنابراین از آجر خشتی استفاده گردید که با تلورانس ۱۰درصدی سایز و فرم و پیچیدگیاش، بافتی مناسب تولید میکند و این رنگ و بافت تا مرکز بنا و فضای داخل امتداد یافت و کف و سقف و بدنه را پوشاند. در داخل اتاقها، کاشی دستساز با پوشش کف و بدنه سرویسها رنگ را به درون فضا تزریق کرد و با والورهای مختص تولیدات دستی، دوباره بر دست ساز بودن مصالح تأکید نمود.
This project was defined with the subject of creating a traditional residence in the historical context of Shiraz, Sang-e-Siah neighborhood, between five National Registered Buildings from Ilkhani, Zandeih, Qajar and Pahlavi historical periods. In recent years, context rehabilitation projects have been developed based on the demolition and aggregation strategy, which gradually eliminate the proportions of void and mass, the geometric and communication system of passages and the structure of a significant part of historical context by eliminating fine-grained structures and passages, defining large-scale projects and constructing streets.
This project is an attempt to experience rehabilitation and provide a way to spread it in the historical context so that it changes the social and cultural structure and generates the new life. But the main problem in rehabilitation of historical context is to deal with the pseudo-historical patterns desired by decision-making organization that are trying to make an imitation of the original with codes and ornaments which are familiar to our eyes. We tried not to involve the project in common codes and motifs to propose a strategy for spreading block to block of life into the context in the direction of rehabilitation of historical context.
Instead of aggregating the urban plots and defining a largescale mass, we thought of predicting the incorporation of the building, and despite limited financial resources, and the impossibility of possess all at once, we started the design with an initial core and predicted its expansion to adjacent plots and eventually its spread to the context. During the construction of the initial core, two adjacent urban plots were acquired based on primitive predictions, which are currently under construction, and several other urban plots are in the phase of possession.
Deciding incorporation rather than aggregation will allow the project to live forever, the fine-grained structures are connected to larger mass for different functions with the same position and proportions and passages at different levels reproduce the external communication network inside. Extending life from block to block is a suggestion for reviving the historical context, but it will always remain unfinished with a hidden and constant desire to expand.
Wherever it finds a valuable structure, rehabilitates it, and wherever it finds a structure with no maintenance values or an urban land plot, it design and construct a building which is in interact with the context, perception the proportions, geometry and void and mass and tries to represent its era, like the surrounding historical monuments that represented the technology and needs of their time in connection with the context.
” تمامی حقوق مادی و معنوی محتوا متعلق به پایگاه خبری جهان معماری می باشد “